View in Telegram
توتالیتاریسم در سینما ، تحلیل فیلم سینمایی سرخپوست محمد علی اصالتی 🔹 فیلم سرخپوست با ترسیم یک جامعه تحت حاکمیت توتالیتاریسم ، در لایه های درونی اثر به نقد بکارگیری پدیده "دار" به عنوان مجازات غیر عادلانه در جوامع بسته سیاسی می پردازد. این فیلم با به تصویر کشیدن چندین باره دار در طول فیلم در انتقاد از بکارگیری آن تاکید می کند. این تاکید تا جایی است که فیلم با چوبه دار شروع شده ، سراسر فیلم با تاکید بر پدیده دار پیش می رود‌ و با همان چوبه دار تمام می شود. در این فیلم زندان نماد اسارت و نشانه ای از جوامع تحت حاکمیت ساختار سیاسی بسته است و دیوارهای بلند زندان نشانه شبه قوانین حکومتی در این جوامع است. فیلم با ترسیم فضایی بسته از دیوار های بلند زندان و فضایی ترسناک با استفاده از رنگ های سرد در ابتدای فیلم به ترسیم فضا در جوامع بسته می پردازد. فضاهای تاریک ، ابری و بارانی با نماهایی خفقان آور از سلول ها و راهروهای تو در تو و تنگ و تاریک زندان ، حس دلهره و وحشت را در مخاطب ایجاد می کند که آشفتگی وضعیت فضای جامعه تحت حکومت توتالیته را به بیننده منتقل می‌کنند. 🔹 فیلم با نمایی از یک طناب در چوبه دار شروع می‌شود ، سربازان زندان در زیر باران شدید ، در حیاط بسته زندان و در فضای تاریک زندان به رنگ های تیره و سرد آبی و خاکستری با نمایی متمرکز بر چوبه دار در تلاش برای جابجایی چوبه دار هستند. در سکانس دیگر رئیس زندان از یک پیر مرد زندانی نجار به نام سید داوود می خواهد تا برای زندان جدید چوبه دار جدیدی بسازد و پیرمرد که می‌ترسد کسی بی‌گناه ، بالای داری که او ساخته برود ، تلاش می کند تا به او بگوید که چوبه دار ، ابزار کشتار بی عدالتی است. در اینجا نیز فیلم به ناعادلانه بودن کشتار به وسیله دار در حکومت های توتالیته اشاره میکند. 🔹 زندان در مسیر ساخت فرودگاه قرار دارد که برای توسعه فرودگاه ، زندان باید ویران شود. در این فیلم ، فرودگاه نماد توسعه است. این روایت نشانه آن است که برای رسیدن به توسعه (فرودگاه) ، باید از توتالیتاریسم (زندان) عبور کرده و راه رسیدن به توسعه را ، نابودی دیکتاتوری معرفی می کند. 🔹 زندانیان و نگهبانان زندان با لهجه های مختلف ، نشانه ای از زندانی بودن همه افراد جامعه از اقوام مختلف در یک حکومت توتالیته است. 🔹 احمد سرخپوست نماد مظلومیت در فیلم است. او که روستایی کشاورز است ، زمینش توسط ارباب غصب شده است. نام سرخپوست و شغل کشاورزی اش نشان می دهد که او نشانه ای از طبقه کشاورزان ، به ویژه سرخپوستان قاره آمریکا است که در طول تاریخ زمین هایشان توسط اربابان غصب شده است. 🔹 سرگرد نعمت جاهد نمادی از تعهد به قانون است و در طول فیلم در تلاش برای اجرای قانون ، فارغ از عدالت و اتفاقات پیش آمده برای محکوم به اعدام است. از این منظر ، سرخپوست تقابل میان واقعیت با شبه قانون است. آنجا که از هر سو فریاد اجرای عدالت توسط شبه قانون به گوش می رسد ، اجرای عدالت را در طفره رفتن از شبه قانون معرفی می کند 🔹 لحظه رفتار خشونت آمیز سرگرد با دختر احمد سرخپوست ، دقیقا در داخل سلول زندان (نشانه ای از رفتار خشونت آمیز حکومت ها با زندانیان بی گناه) و سپس بغل کردن کودک به نشانه عذرخواهی از او به دلیل پشیمانی و شرمندگی از اشتباهش نشان می دهد که این قدرت سیاسی در نظام توتالیته است که فرد را جایگاه ابتذال شر قرار داده و او قلبا تمایل به انجام چنین کاری ندارد. در لحظه بسته شدن در سلول زندان به روی سرگرد و اسیر شدن او در سلول زندان و همچنین دیدن تصویری شبیه به خودش روی دیوار سلول زندان که به دار آویخته شده ، نشانه ای از حقیقت زندانی بودن خود او در زندان است. ماهیت زندان به گونه است که همواره زندانبان اسیر در زندان است. این مساله بیان می کند که افراد حاضر در قدرت ، خود نیز اسیر منصب و شبه قوانین حکومتی در چنین زندانی در همچین جامعه ای هستند. در ادامه ، سرگرد برای آزادی از سلول فریاد میزند : "ناجی" (نام فامیلی زیر دستی اش در زندان) اما ناجی از آن راهرو رفته و خودش مجبور می شود برای آزادی از سلول تلاش کند. این پلان بیان می کند که هیچ نجات دهنده ای وجود ندارد و خود باید برای آزادی از زندان جامعه بسته دست به کار شود. سرگرد پس از آزادی از سلول بر روی زمین افتاده و لباسش خاکی می شود ، بلافاصله در سکانس بعدی تصویری از لباس نظامی آویزان شده سرگرد جاهد می آید که به جای صندلی بر روی زمین نشسته و بعد از آن تا انتهای فیلم پیراهن سفید همراه با کت به تن دارد ، که این تغییر در لباس و ظاهر ، نشانه ای از تغییرات عمیق در باطن اوست ، چراکه سرگرد که طعم اسارت را احساس کرده ، تصمیم به آزادی خود از زندان جامعه و سپس آزادی احمد سرخپوست از اسارت زندان را می گیرد. ادامه در پایین 👇
Telegram Center
Telegram Center
Channel