#همینجوری
مابین پیام هایی که ذخیره کردم، نوشته هایش را پیداکردم
و آنها را برایش خواندم....
و پرسید آیا اینها را من نوشته ام؟!
و من از خود پرسیدم:« مگر آدمی فراموش میکند دوست داشتن هایش را؟!»
مثلا من هنوز اسم عروسک های دوران کودکی ام را بلدم!!
یا هنوز خیالپردازی همبازی محبوب دوران کودکی ام را میتوانم تصور کنم!
هنوز هم میتوانم شوق چشم هایم را موقع اسکیت بازی کردن، لمس کنم!
یا طعمبینظیر مربا آلبالوهای مادربزرگ را میتوانم مزمزه کنم!
من هنوزم آن انگشتر دوست داشتنی دوران کودکی ام را به یادمیآورم
و به دوردست ترین خاطرات زندگی ام میتوانم سفر کنم ..!
به راستی آیا میشود فراموش کرد احساساتی که در عمق جان ما نفوذ کردهاند را؟!!