چو ایران نباشد تن من مباد
کسانی که نیم قرن قادسی دوم را تکرار کردند و ادامه دار
کسانی که سران و رهبرانشان از هما ناطق تا شایگان ....به اقرار خود به گه خوری افتادند
کشور و نسلی را به فنا دادند و آنچه امروز با گوشت و پوست خود لمس می کنید ،
چه کسی گفت که این جماعت ایران بر باده ، تفاله و پسمانده های شان باید هم چنان ادعای رهبری و راهبری کنند ؟؟؟
مگر قحط الرجال هست که تفاله پس مانده نخاله دجاله هایشان هم چنان شکر خوری کنند ؟؟؟
یک مشت فراری متوهم و فرزندان حقوق بگیران
انگلیس و مشتی کاسه لیس و میرزا بنویس
دوباره نسخه نویسی کنند ؟؟؟
مگر فرزندان دیار جم مرده اند؟؟؟ اگر چه بسیاری از میهن پرستان دل آزرده اند !!!!
اما پیام من به چپ و راست ارتجاع سرخ و سیاه و ملا مصدقی های روسیاه و پان دروغین این است شما آنچه بالا آوردید نوش جان کنید و نسخه نویسی را پایان
اینکه مشتی پتیاره و دجاله و سامری ترین گوساله گمان کنند هنوز هر روز باید تریبون داری کنند و شکر خوری ...
گذشت آن دوران عکس در ماه توهم با ذکر اندازه و یادگاری !!!
گذشت پس از نیم قرن بلغور کردن جمهوری !!!
طلسمی که ضحاک سازیده بود
سرش بآسمان سر فرازیده بود
فریدون ز بالا فرود آورید که
که آن جز بنام جهاندار دید
به بد گوهران بر بس ایمن مشو
که این را یکی داستان است نو
که هر چند بر گوهر افزون کنی
بکوشی کزو رنگ بیرون کنی
چو پروردگارش چنان آفرید
تو بر بند یزدان نیابی کلید
نیش عقرب نه از ره کین است!!!
که اقتضای طبیعت اش این است
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با ادمی بزرگ شود
یاد آور شوم که مردم میهن دربند گفتار را با کردار و برایند کار می سنجند
نه وعده و خدعه و دسیسه و حیله و ....
خوش بود گر محک تجربه اید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش..
جاوید ایران بر افراشته باد درفش ضحاک ستیز کاویان نزدیک است آغاز ترین پایان و شکوه دوباره ابان و پرواز سیمرغان
مازی بیک فرزند دهگان اردیبهشت ماه ۲۵۸۰ هخامنشی فرهوشی