این نماد فروهر است که این روزها بیشتر مورد توجه و وا کاوی و کنکاش درمورد پیام آن می شود و هر کس از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
برداشت و گمانی از خود را بدان می افزاید من پیشتر در مورد آن مقاله ای نوشتم اینک چکیده آنرا در چند مرحله خواهم گفت اگر مورد پسند شد بیشتر خواهم نوشت
نخست دو دایره که سر آغاز چالش و نقطه مخالفت با ادیان سامی می باشد در همین دایره است
در فلسفه زرتشت و پندار خرد گرایان می باشد از فردوسی تا خیام و حافظ و....بعد از دگر گونی پیرو این نظریه و دیدگاه هستند هستی در بینش آنان بر خلاف ادیان سامی که خطی است نخست و پایان خط مستقیم ابتدا و انتها ..
اما دیدگاه دیگر دایره است نه خط
در پیدایش جهان همانگونه که در کتاب آنان آمده جهان از هیچ خلق شد و آل...انرا از هیچ خلق کرد و بوجود آورد
حال آنکه در فلسفه زرتشت فرگشت و دگر گونش است و پدیدار شدن نه خلق کردن
از آغاز باید که دانی درست
سر مایه گوهران از نخست
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی ارد پدید
وزان مایه گوهر آمد چهار
بر آورده بی رنج و بی روز گار
یکی آتشی بر شده تابناک
میان باد و آب از بر تیره خاک
اما در ادیان سامی یا تازی جهان در شش روز خلق شده آری شش روز ..و بعد استراحت ..و رفع ..
در حالی که حکیم طوس و موبد بزرگ و خداوند خرد می گوید بی زمان و روزگار ..این شاهکار بینش است و شاهراه روشنایی
خیام چه می گوید ..خوب دقت کنید به عنوان نمونه یک رباعی..
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست..
فرگشت یا دگر گونش یا چرخه در دایره سبزه دیگران که ما شدیم و ما سبزه خاک دیگران و همینطور ..
تمام گیتی دایره است و کره از خورشید تا ماه و کهکشان ..ایا خطی است یا دایره خوب نگاه کن زمان نیز خم می شود دور همین دایره حتی نور ..خم می شود آیا خط از نقطه بی ..که از دایره تشکیل شده بوجود نیامد یک دایره که نزدیک تر است بزرگ و انسان از آن اگر رد شود زمین به دایره بالا خواهد رسید و روشنایی آیا عجیب نیست که جایگاه خرد و سر نیز دایره است و نزدیک به آن این حلقه پیوند خرد با ایزد و پروردگار و پیمان ابدیت در بین انسان و آفریدگار است ...با سپاس از همه همراهان تا بعد