مشق نو

Channel
Logo of the Telegram channel مشق نو
@mashghenowofficialPromote
7.03K
subscribers
وب‌سایت «مشق نو» با گرایش اصلاح‌طلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشت‌ها، مقالات و گفت‌و‌گوهای خود، نگاهی نظری با جنبه‌های آموزشی را دنبال کند. 🔸ارتباط با ما: 🌐mashghenow.com 📧mashghenow@gmail.com
📝📝📝تقدم هنجاری و تعارض نقش‌ها

🔻🔻🔻یادداشتی از اکبر علی‌وردی‌نیا درباره مؤلفه‌های تبعیض‌آمیز در رسیدن زنان به موقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ بلندمرتبه منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊براساس تقدم‌های هنجاری در ایفای نقش‌ها، موقعیت‌های اجتماعی بالا مستلزم التزام شغلی است. از آنجایی كه به‌لحاظ فرهنگی از زنان انتظار می‌رود كه این نوع تعهد را نسبت به خانواده خود داشته باشند، لذا آنها تمایل دارند كه خود را به آن كارهایی كه تا حد زیادی مستلزم انطباق رفتاری است و كمتر نیازمند درگیری وضع روانی است، محدود کنند.

🖊این باعث می‌شود زنان در كارهایی استخدام شوند كه به هنگام ایجاد اختلال در محیط كار، به علت التزام هنجاری نسبت به خانواده‌شان، بتوان به سهولت فرد دیگری را جایگزین آنها کرد.

🖊در نتیجه، شغل‌هایی كه از نظر جنسیت متعلق به زنان محسوب می‌شوند، مبتنی بر اصل جایگزین‌پذیری شغلی است و محدودیت دستیابی زنان به حرفه‌ها و موقعیت‌های اجتماعی بالا نیز به‌منزله كمكی در جهت جلوگیری از گسیختگی در نظام‌های شغلی و خانوادگی تلقی شده و از این رهگذر توجیه می‌شود.

🖊نباید برای حذف خشونت علیه زنان به‌عنوان یک مسأله اجتماعی، آن را صرفاً به مداخلات پزشکی و روان‌شناختی تقلیل داد. گفتمان پزشکی موجب می‌شود که خشونت علیه زنان به‌عنوان بیماری تلقی شده و علل ساختاری آن‌ مغفول بماند.

🖊در حالی که گفتمان اجتماعی بر رفع موانع از طریق سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و تغییر نگرش‌ها و رفتار متمرکز است و در این گفتمان، آگاهی از نیاز به تغییر اجتماعی و محیطی، به اندازه‌ نیاز به اصلاح خود شخص اهمیت دارد.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6124

#اکبر_علی‌وردی‌_نیا #جامعه_شناسی #زنان

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝رفتارشناسی لمپن‌های سیاسی در ایرانِ امروز

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊خوزه ارتگایی گاست، جایی می‌گوید: دیگر بازیگر بزرگی باقی نمانده و تنها صدای گروه هم‌آوازان به گوش می‌رسد. در فضای سیاسی جامعۀ امروز ما نیز، دیگر نشان و نشانه‌ای از بازیگر بازی‌ساز و بازی‌گردان بزرگی باقی نمانده، و تنها سر و صدا یا همهمۀ لمپن‌های سیاسی به گوش می‌رسد.

🖊لمپن‌های سیاسی، آن‌گونه که در این نوشتار معنا می‌یابند، آدمیانی هستند که به ظاهر سیاست‌پیشه‌اند، اما، در واقع، فاقد فهم و شعور و تجربۀ سیاسی‌اند. به بیان دیگر، فاقد اصالت حرفه‌ای هستند. تلاش دارند ظاهر خویش را به صورت نخبگان بیارایند، اما پخمگی از سر و روی و سخن و کردارشان می‌بارد.

🖊لمپن‌های سیاسی از جریان علمی و عقلی سیاست بسیار دورند، رفتارشان بیش‌تر به اوباش‌ها و روسپیان و آدمیان بی‌شخصیت و بی‌فرهنگ شبیه است. محصول وضعیت استیصال و تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. بازی سیاسی را بازیچه‌ای کودکانه بیش نمی‌دانند. فرصت‌طلبی و عوام‌زدگی و توهم‌زدگی سرشت‌نمای آنان است. به اقتضاء به هر محفل و مکتب و مشربی درمی‌آیند و یار غار هر کس و ناکسی می‌شوند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6122

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #مفاهیم

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝عوامل اقتصادی توسعه‌نیافتگی

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊امسال، جایزه نوبل اقتصاد به اقتصاددانانی تعلق گرفت که تأثیر نهادها و تاریخ گذشته کشورها را بر روی رشد و توسعه اقتصادی اکنون آنها بررسی کرده‌اند. این رخداد انگیزه‌ای شد تا به یادآوری برخی از نکات مربوط به توسعه اقتصادی در ایران بپردازم. به‌طور خلاصه می‌خواهم این پرسش را مطرح کنم که: «چه عوامل اقتصادی مانع توسعه اقتصادی در ایران شده‌اند؟»

🖊قبول دارم که ایران در یکصد سال گذشته درجا نزده و متوقف نمانده است، اما در عین حال قبول دارم که هنوز کشوری در حال توسعه هستیم و اکثر ما از سطح توسعه موجود راضی نیستیم. می‌دانیم که تنها با تکیه بر یک متغیر نمی‌توان وضع کنونی ایران را توضیح داد، از این‌رو دایره بحث را به «عوامل اقتصادی» محدود می‌کنیم.

🖊تصور من این است که تبیین و توضیح علمی یک پدیده (در اینجا توسعه‌نیافتگی اقتصادی) همواره در سایه نظریه‌ها و نظم‌های عام تجربه‌پذیر صورت می‌گیرند. بدون یک نظریه علمی نمی‌توان یک پدیده را تبیین علمی کرد و چرایی و چگونگی وقوع‌اش را توضیح داد. تبیین (بیان چرایی و چگونگی) علمی یعنی یک پدیده خاص را مصداقی از یک نظم عام قرار دادن.

🖊برای پاسخ به این پرسش که «چه عاملی موجب توسعه‌نیافتگی برخی از جوامع شده است»، چارچوب‌های نظری مختلفی شکل گرفته است که به یک معنا حاصل «به‌کار بستن» نظریه‌های اقتصادی (خرد و کلان) در شناخت یک موضوع هستند، مجموعه‌ای که می‌توان آن را «شناخت اقتصادی توسعه» (یا آن‌طور که معمول است، «اقتصاد توسعه») نامید.

🖊چارچوب‌های اصلی نظری در زمینه عوامل توسعه‌نیافتگی را می‌توان به سه دسته یا سه نسل نظری تقسیم کرد: کمیابی منابع، قیمت‌های نادرست و نهادهای ناکارآمد.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
https://mashghenow.com/?p=6117

#علیرضا_علوی_تبار #توسعه #اقتصاد

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝سیمای ژانوسی مقاومت

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊مقاومت مفهومی است با دو سیما؛ گاهی نقاب ستیز دارد و گاهی نقاب سازش. این مشخصه‌ی ذاتی مقاومت، برآمده از علم سیاست و ماهیت قدرت است. یاسر عرفات، نمونه خوبی برای فهم این مسئله در بستر موضوع فلسطین است. او میان ستیز و سازش، در رفت‌و‌آمد بود، و با همه کاستی‌ها، در دو میدان مذاکره و مبارزه تؤامان حاضر بود و در یک دست شاخه زیتون و در دستی دیگر، تفنگ داشت. اینک ترورهای متعدد و مکرر چهره مقاومت را‌ باژگونه کرده است.

🖊از یک‌سو، نیروهایی فرادست‌ مقاومت متولد شده‌اند، که نسبت گفتار و عمل‌شان بر ما پوشیده است. یعنی، مشخص نیست افرادی غیرنظامی اما مدعی گفتمان مقاومت، تا چه حد حاضر هستند پای در میدان عمل بگذارند. تغییر در رسم‌الخط مثلاً استفاده از «ف.ل.س.ط.ی.ن» به‌جای «فلسطین» و پرهیز از به‌کار بردن واژه‌ها و هشتگ‌ها برای پیشگیری از مسدود شدن حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی، شاید، مشتی باشد از نمونه خروار این نیروهای فرادست مقاومت.

🖊از دیگر سو، نیروهایی فرودست مقاومت برآمده‌اند که با چشم‌بستن روی ۴۰ و چند هزار شهید، و تخریب زیربناها و این وضعیت تراژیک معتقدند شاید نتانیاهو، منجی و تمهیدگر ایران آزاد باشد! یعنی ایده‌ها و گفتارها چنان تنزل کرده است، که برای گذار از وضع موجود، دست به دامان مخرب‌ترین و خون‌ریزترین‌ آلترناتیو می‌شوند.

🖊به گمان من انتقادهایی قابل توجه به سیر حوادث ۷ اکتبر به این سو وارد است. شاید، اگر حماس می‌دانست آن عملیات چنین هزینه‌ای به بار می‌آورد، و جنگی فرسایشی و مستهلک‌کننده را تحمیل می‌کند، از انجام آن صرف‌نظر می‌کرد. چه آن‌که هم ایران، و هم حزب‌الله در همان ایام تأکید کردند آن عملیات بدون هماهنگی‌شان انجام گرفته است. البته ممکن است حماس شهادت را به حیات ذیل «پیمان ابراهیم» و مردن به مرگ طبیعی ترجیح داده باشد تا بلکه خون‌، مفری برای رهایی و زنده کردن مسئله فلسطین نزد جهان فراموش‌کار بشود.

🖊معادله امروز بدین قرار است: صهیونیست‌ها و هم‌دستانی که هل من مزید می‌طلبند، و پایانی برای خون‌ریزی و عملیات قائل نیستند. نهادهای حقوق بین‌الملل که مستمعین قابل تحسینی هستند، اما در مقام عمل در انفعال محض به سر می‌بردند. و، فلسطینی‌هایی که دائماً در وضعیت جنگی به سر برده‌اند و اکنون نیز گریزی از مقاومت ندارند. دست آخر، هم با ایران و یک مسئله چندبُعدی مواجهیم. سخن پایانی را با مرور آنچه گفته شد، در چند گزاره حول مسئله ایران به پایان می‌برم. من معتقدم راه هر مقاومتی از سه مؤلفه می‌گذرد:

1️⃣ زمان. ایران می‌توانست طی سالیان، از طریق سازمان و نظم منطقه‌ای موجود، و نفوذ پدیدآمده دستاوردهایی در حوزه دیپلماسی داشته باشد. حال آن‌که به‌نظر می‌رسد دستاوردها به‌قدر کفایت نبوده و در زمان خود تبدیل به عنصر «قدرت‌ساز» در سطح معادلات جهانی نشده است. وضعیتی که در دوره جنگ تحمیلی هم، به‌ویژه پس از عملیات فاو بر کشور تحمیل شد.

2️⃣ امنیت ملی. جاده ناامنی نامتناهی‌ست و پایانی بر آن متصور نیست. گفتار و عمل هر منصوب و منسوبی می‌بایست با فهمی عقلایی از امنیت ملی تنظیم شود. متأسفانه، گاهی ادبیات برخی منصوبان و منسوبان فاقد پیوست‌های نظری و عقلایی امنیت ملی است. در پروژه امنیت ملی ایران، برخلاف ادوار قبل قدرت انتخاب و امکان مانور قابل توجهی وجود ندارد لذا باید شجاعانه از تک‌تصمیم‌های جریان‌ساز و پایدار دفاع کرد.

3️⃣ توسعه. طی سه و نیم دهه گذشته، ابتناء مباحث صاحب این قلم بر توسعه بوده است. امنیت ملی‌ توسعه‌محور نه از راه خودسری می‌گذرد و نه از مسیر شکست‌طلبی. نقطه پیوند توسعه و امنیت ملی ایران، انضمام به یک کلان‌روایت نو از نظم جهانی است. هر گونه انشعاب‌گرایی و آغاز مسیر ابداعی، مستلزم صرف زمان و هزینه بسیار است که اساساً نسبتی با وضعیت اضطراری خاورمیانه ندارد. به بیان روشن ضرورت دارد ایران در پروژه توسعه‌‌اش، خود را به کشورهای توسعه‌یافته‌تر از خود گره بزند، نه آن‌که به شکل اقتضایی عمل کرده و به ارتباط با کشورهای پیرامونی و جهان سومی بسنده کند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6115

#سعید_حجاریان #فلسطین #مقاومت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
📝📝📝اندوهِ لبنان

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن می‌گفت، شجاع و در عین حال واقع‌بین بود، به‌خوبی انسجام حزب‌الله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلی‌اش حکومتی اشغال‌گر و مبتنی بر آپارتاید بود، می‌توانست همزمان از قدرت نظامی و گفت‌و‌گو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزب‌الله هم می‌دانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست به‌دلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامی‌خواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که به‌نظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست می‌کنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.

1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزب‌الله دچار یک اشتباه بزرگ می‌شوند. زمانی‌، یکی از شخصیت‌های مؤثر حزب‌الله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش می‌کنند که ما «حزب‌الله» هستیم، و نه «انصار حزب‌الله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزب‌الله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان می‌کردند حزب‌الله هم تشکلی است شبیه به انصار حزب‌الله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیت‌های دیگران سازمان یافته است. حال آن‌که حزب‌الله، اعتماد به‌نفس را به لبنان بازگرداند تا جایی‌که این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمی‌شد و حزب‌الله هم به‌عنوان نیرویی مؤثر در تصمیم‌های منطقه به‌حساب می‌آمد. سید را باید در این چارچوب دید.

2️⃣ مدت‌هاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کرده‌ایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شده‌ی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسل‌کشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق می‌افتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را به‌یاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت می‌کُشد و مهمات و حمایت‌ بین‌المللی‌اش به‌طور مستمر تأمین می‌شود. گفت‌و‌گو با جهان، تنش‌زدایی از روابط بین‌المللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بین‌الملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.

3️⃣ اگر می‌خواهیم در عرصه بین‌المللی تحقیر نشویم و کرامت و عزت‌مان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آن‌ها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاست‌های ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجه‌ای غیر از تضعیف ما و متحدان‌مان ندارد. بقاء برای ما محور ‌است و نباید به آن بی‌توجهی کرد.

4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجی‌اند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیال‌پردازی به آینده بنگرد.

5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچ‌گاه نپرسیدیم که تا چه حد می‌شد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟‌ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایان‌دادن جنگ مناسب بود؟ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح می‌شد، اما همیشه سرکوب می‌شد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاست‌های منطقه‌ای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟

🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی می‌تواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمی‌تواند برای شهادت همه همراهان‌اش تصمیم‌گیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیم‌گیری کنیم./پایان

#علیرضا_علوی_تبار #ایران #لبنان

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝جمهوری سوم ایرانی؟!

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊آیا دولت کنونی ایران، از یک منظر نمونۀ ایرانیِ همان «جمهوری سوم» نیست که در فرانسه تجربه شد؟ ایرانی‌بودن این جمهوری، دارای چه شناسه‌ها و ممیز‌های خاص و متفاوت است؟ آیا این جمهوری قادر خواهد بود «امر اجتماعی» را جایگزین «امر سیاسی» و «همبستگی اجتماعی» را جایگزین «وفاق سیاسی» کند؟ آیا می‌تواند به ضرب مصالحه‌ها و معامله‌های موردی و تاکتیکی، پلی میان معتدلین دو جناح، از یک‌سو، و کثرت اجتماعی، از سوی دیگر، ایجاد کند؟ آیا این ‌نوع «وفاق از بالا»، ره به «شقاق در پایین» نمی‌برد؟ و آیا این جمهوری ره به جمهوری چهارم و پنجم و… خواهد برد یا به‌عنوان «آخرین جمهوری» نقش خویش ایفا می‌کند و از صحنه برون خواهد شد؟

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6110

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #وفاق

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝ترجمانِ وفاق

🔻🔻🔻یادداشتی از محسن میردامادی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊اصطلاح consociationalism که در متون علوم سیاسی «همیاری» ترجمه می‌شود، به نوعی دموکراسی اطلاق می‌گردد که در صدد سامان‌بخشی به مشارکت در قدرت، از طریق واگذاری حقوق جمعی به گروه‌های متنوع، در کشوری است که در برگیرنده جوامع مختلف و بعضاً متعارض است.

🖊یک کشور همیار به کشوری اطلاق می‌شود که دارای تقسیم‌بندی‌های مهم داخلی در زمینه‌های مذهبی، قومی، زبانی و امثال آن است به نحوی که هیچ‌یک از آنها به اندازه کافی بزرگ نیست که گروه اکثریت را شکل دهد، و در عین حال تلاش می‌کند از طریق مشورت میان نخبگان گروه‌های اصلی اجتماعی ثبات خود را حفظ کند. کشورهای دارای نظام‌های همیار نوعاً متفاوت از کشورهایی هستند که نظام‌های انتخاباتی اکثریتی دارند و معمولاً دارای نظام انتخاباتی تناسبی هستند.

🖊در نظام‌های همیار، نوعاً براساس اصولی که در قوانین اساسی کشور درج شده، هیچ گروهی به تنهایی تصمیم‌گیر نهایی نیست و صرف اکثریت بودن چنین حقی برای آنها ایجاد نمی‌کند. در برخی موارد گروه‌های اقلیت برای حفظ منافع حیاتی‌شان از حق وتو برخوردارند.

🖊اگرچه نظام همیاری نوعاً در رابطه با کشورهای دارای نظام پارلمانی مطرح بوده ولی می‌تواند برای دیگر نظام‌ها نیز موضوعیت داشته باشد. در کشور ما نیز با توجه به تجربه‌ها و فراز و نشیب‌ها و تعارضات مستمر و فزاینده گذشته و نارسایی‌هایِ ساختاری شاید چنین مدلی بتواند برای شرایط پیچیده جامعه مورد توجه و تأمل قرارگیرد و راه‌حلی ارائه دهد.

🖊در کشور ما دو جناح مهم سیاسی وجود دارند، که در حال حاضر با عناوین اصلاح‌طلب و اصول‌گرا شناخته می‌شوند. تحولات دهه‌های اخیر در کشور نشان داده است که اصلاح‌طلبان از پشتوانه رأی بیشتری در میان مردم برخوردارند و در مقابل، اصول‌گرایان کانون‌های مهم قدرت را در اختیار داشته و دارند.

🖊به عبارت دیگر ساختار سیاسی چندان منبعث از ساختار اجتماعی نیست و تحولات پر‌هزینه دهه‌های اخیر نیز، به‌جز ابرام ناکارآمدی روزافزون کلیت نظام، حاصلی در جهت تغییر محسوس این موازنه ایجاد نکرده است. اگر پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دهه هفتاد برای برخی این تصور را ایجاد کرده بود که کشور وارد دوران دموکراسی اکثریتی شده و آن را بازگشت‌ناپذیر تلقی می‌کردند، تحولات پس از آن نشان داد که تا رسیدن به چنان دموکراسی‌ای هنوز راهی دراز در پیش است.

🖊اصول‌گرایانی نیز که تصور می‌کردند با مانع‌گذاری‌های مختلف در فرایندهای انتخاباتی و حذف رقبا از صحنه‌ و رسیدن به حاکمیت یکدست می‌توانند مدیریتی هماهنگ و کارآمد و مطلوب ارائه دهند با تجربه این موارد و پرداخت هزینه‌های سنگین در دوران احمدی‌نژاد و تکرار پرهزینه آن در دولت رییسی و ناکارآمدی آن واقع‌بین‌تر شده‌اند و توهم حاکمیت کارآمد یکدست به قیمت ادبار اکثریت مردم از صندوق رأی دیگر برای آنها هم تجربه‌ای شکست خورده شده است.

🖊موضوع مهمی که در شرایط جدید باید مورد توجه قرار گیرد، پیدایش نیروهای جدید و تأثیرگذار در عرصه سیاسی کشور و در موازنه قوا است. امروز جمعیتی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، پتانسیل مهمی هستند که حکومت نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد. زنان، جوانان، و اقلیت‌های قومی و مذهبی که در گذشته معمولاً مورد توجه جدی حکومت‌گران نبوده‌اند و جایگاه درخوری در ساختار سیاسی کشور نداشته‌اند، امروز به‌مراتب مطالبه‌گرتر از گذشته هستند و حکومت نمی‌تواند به شکل گذشته یک‌طرفه در مورد آنها تصمیم‌گیری کند.

🖊اینک، با توجه به تجارب طولانی و پرهزینه گذشته که در حال حاضر هیچ نیرو و جناحی از آن احساس رضایت نمی‌کند و با توجه به موازنه جدیدی که در کشور به‌وجود آمده، به نظر می‌رسد جامعه نیازمند اتخاذ رویکردی عقلانی‌تر و تعامل‌گرایانه از سوی حاکمیت است. رویکردی که بتواند در برگیرنده همه نیروها و پتانسیل‌های بالفعل و بالقوه جامعه، فراتر از صرف جریان‌های سیاسی سنتی، باشد.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6106

#محسن_میردامادی #مسعود_پزشکیان #سیاست #وفاق

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝پارادوکس وانهادگی/واننهادگی

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊وانهادگی صورت دیگر واننهادگی است، یا واننهادگی همان وانهادگی است به بیان دیگر. از این منظر، سیاست علم و فن و هنر وانهادن/واننهادن به‌هنگام (شرایط‌پرورده و نیازپرورده) و معطوف به نتایج عقلایی و منطقی است.

🖊تردید نباید داشت که در ساحت سیاست نیز، هر آنچه منجمد است، زمانی دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت. شاید از همین‌روست که برخی از اندیشه‌ورزان سیاسی، انجماد را اساساً پایان یا مرگ سیاست می‌دانند، و هستی‌شناسی سیاست را همچون زیباشناسی، مبتنی بر انعطاف و صیرورت و تکرار تفاوت تصویر می‌کنند.

🖊امروز، سیاست و کنش‌گران رسمی سیاسی ایرانی نیز، بر سر این دو راهی وانهادگی-واننهادگی ایستاده‌اند. در مرز میان این دو مغاکی هولناک برپاست: مغاک بودن یا نبودن. عده‌ای پیرامون مواضع نظری و عملی خویش چنان هاله‌ای قدسی کشیده‌اند که در هیچ شرایطی «یک گام به پس نهادن» نباید و نشاید.

🖊برخی دیگر، منتظر تجربۀ عملی رخدادها و خیزش‌ها و جنبش‌ها هستند تا دریابند با چه «زور»ی مواجه‌اند و درخور آن گامی به عقب یا جلو بردارند. بعضی نیز، اهل تمیز میان سیاست اعلامی و سیاست اقدامی هستند: در اعلام چون کوه و در اقدام چون کاه‌اند. این سه، در یک امر مشترک‌اند: جهل مضاعف سیاسی– جهل نسبت به دانش سیاسی، و نیز، جهل نسبت به این جهل.

🖊لذا آنچه این جهل‌مندان سیاسی می‌کنند از برای واننهادگی، همواره رنج خویش افزون می‌کنند و حاجت بقاء ناروا، و همواره در هراس از شبح دهشتناک الهۀ آشوب و عصیان و نیستی، که آنان را ناگزیر و ناگریز به تن‌سپردن به نوعی وانهادگی منفعلانه و حقیرانه می‌کند، روزگار می‌گذرانند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6103

#محمدرضا_تاجیک #سیاست

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝چاره چیست؟

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊سعید حجاریان در این نوشتار این پرسش را پیش کشیده است که دولت‌ها چگونه زمین‌گیر می‌شوند؟ او نخست تفکیکی میان زمین‌گیریِ حاکمیت‌ و قوه مجریه قائل می‌شود و سپس، بحث خود را با تمرکز بر قوه مجریه پیش می‌برد.

🖊حجاریان، مروری بر دولت‌های پس از انقلاب می‌کند و با برشمردن کارویژه‌ هر یک از آن‌ها، عواملی درونی و بیرونی را که باعث شدند آن دولت‌ها زمین‌بگیر شوند یا دست‌کم به آن سو حرکت کنند، بررسی می‌کند.

🖊حجاریان تأکید می‌کند: «در عالم واقع، هر رویدادی ممکن‌الوقوع است و لزوماً از دستگاه فکری دولت‌‌ها، رهبران و بازیگران مؤثر تبعیت نمی‌کند. به‌عنوان مثال در فقره قتل‌های زنجیره‌ای، ممکن بود پرده‌ها در دوره سازندگی فرومی‌افتاد و در آن مقطع از برخی واقعیت‌ها پرده‌برداری می‌شد. به همین منوال ممکن بود شلیک به هواپیمای اوکراینی در دوره‌ای پیش و یا پس از دولت روحانی به‌وقوع می‌پیوست؛ همان‌گونه که ترور اسماعیل هنیه می‌توانست پس از هفت اکتبر، در هر زمانی و در هر نقطه‌ای از جمله ایران به‌وقوع بپیوندد.»

🖊او معتقد است دولت‌ها از چهار طریق می‌توانند مدیریت بحران‌ کنند و نهایتاً پروژه زمین‌گیر شدن‌شان را خنثی کنند یا دست‌کم از شدت آن بکاهند؛ ۱) فهم مسئله و سازوکار کنترل، ۲) تغییرات آنی، ۳) نهادهای بین‌المللی، ۴) دکترین چندبعدی امنیت ملی.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید

mashghenow.com/?p=6100

#سعید_حجاریان #دولت #سیاست

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
📝📝📝مناره‌هایِ کج

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊زمانی‌که دولت‌ها جابجا می‌شوند، تلاش‌هایی ترکیبی از جنس آمار، تبلیغات و جدل درمی‌گیرد تا ضمن طرح مباحث ایجابی، نقصان‌های دولت‌ یا دولت‌های پیشین به تصویر کشیده شود.

🖊این وضعیت اختلافی در کشورهای دموکراتیک و توسعه‌یافته محدود به چند حوزه محدود است و از سطحی فراتر نمی‌رود. حال آن‌که در ایران این‌گونه نیست و فهرستی طویل را دربرمی‌گیرد؛ نرخ ارز و قیمت‌گذاری‌های دستوری، تعرفه انرژی و دارو، ساخت مسکن و انواع کاهش‌ها و رونق‌ها و جهش‌ها!

🖊با این مقدمه می‌خواهم با نقد روشی آنچه در توصیف و نقد وضعیت دولت‌ها، به‌ویژه در دوره‌های انتقالی مطرح‌ است، بحثی جدیدتر و ناظر به ساختار طرح کنم.

🖊چنانکه می‌دانیم و می‌خوانیم، چند سالی‌ است اصطلاح «ناترازی» در مجامع علمی و نیز رسانه‌ها به‌کرات استعمال می‌شود. تراز یکی از ابزارهای معماری و کارکرد آن شیب‌سنجی است. بنابراین وقتی از ناترازی می‌گویند، گویی دو وضعیت را در دو کفه ترازو قرار می‌دهند و با یکدیگر مقایسه می‌کنند.

🖊ناترازی مورد اشاره ممکن است در لفظ گمراه‌کننده باشد و ما را به حوزه حسابداری و حسابرسی یعنی بیلان (balance) محدود کند، اما در واقع ناترازی اعم از این‌هاست و بیانگر وضعیتی است که دارایی‌ها و ظرفیت‌ها، توانایی پوشش تعهدات را نداشته باشند.

🖊ایران اکنون در حوزه انرژی، مالی، بانکی، محیط‌زیست و… دچار ناترازی است و آمارها، در این‌باره به‌روشنی با ما سخن‌ می‌گویند در حالی‌که دولت مشغول به تولید صوری انواع ترازنامه‌ها است غافل از آنکه ناترازی را نمی‌توان با تبلیغات علاج کرد. با این وجود، به گمان من ضرورت دارد در تحلیل شرایط نگاه را از سطح افق برداریم و مسائل را به شکل عمودی تحلیل کنیم. اما چگونه؟

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید

mashghenow.com/?p=6097

#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاح‌_طلبی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
📝📝📝دین و دموکراسی: ملاقاتی دیگر

🔻🔻🔻یادداشتی از حسین هوشمند منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊مدارا و تعامل با افرادی که باورهای معقول متفاوتی دارند، ظلم ستیزی، جهالت‌گریزی، عدالت‌طلبی و اولویت خیر عمومی از مهمترین ارزش‌های دینداری حقیقی و دموکراسی- که دیری است آنها را فراموش کرده‌ایم.

🖊این ایده‌ها و ارزش‌ها در دوره تاریخی خاصی- که دشمنان دین و دموکراسی کمر به نابودی هر دو بسته‌اند- بازمی‌گردند و امید است که در تاریخ و جامعه ما منزلت و کرامت یابند.

🖊از دوران مشروطیت و آشنایی ایرانیان با تجدد و نهادهای حقوقی و سیاسی آن، حوزه عمومی و سیاسی ما با چالش میان دین و دولت مبتنی بر قانون اساسی درگیر بوده است. پس از انقلاب اسلامی، چگونگی نسبت میان باورهای دینی و نظام سیاسی دموکراتیک، کماکان یکی از عمده‌ترین معضلات معرفتی حل ناشده در جهان اجتماعی ما بوده است.

🖊در فضای عمومی، روشنفکری و دانشگاهی ما- به‌جز معدود استثنائاتی- تصور رایج این است که دین و دموکراسی با یکدیگر ناسازگارند. این جریان‌های فکری شامل لیبرال‌ها، مارکسیست‌ها، پست‌مدرن‌ها، هایدگریست‌ها و اکنون، پایداری‌ها به‌رغم مبانی فکری متفاوت‌شان، همگی به تعارض میان دین و دموکراسی باور دارند.

🖊لیبرالیسم روشنگری به‌دلیل تکیه بر مدعیات متافیزیکی و اخلاقی خاص با آموزه‌های بنیادی اسلام ناسازگار است. شاید یکی از مهمترین دلایل معرفتی عدم استقرار یا ثبات دموکراسی در جوامع مسلمان، همین تصور از لیبرالیسم است که دین را دشمن دموکراسی می‌داند. برخلاف این، لیبرالیسم سیاسی جان رالز از سازگاری دین و دموکراسی دفاع می‌کند و مبانی نظری حل و فصل معقول این معضل دیرینه در جوامع مسلمان را در اختیار قرار می‌دهد.

🖊لیبرالیسم سیاسی دقیقاً به‌دلیل اجتناب از ادعاهای فراگیر لیبرالیسم روشنگری می‌تواند برای غیرلیبرال‌ها جذاب‌تر و مقبول‌تر باشد. لیبرالیسم سیاسی می‌کوشد تا با امتناع از محدود کردن تفسیر و توجیه عدالت دموکراتیک براساس آموزه‌های سکولار یا دینی خاص، از ایجاد موانع غیرضروری برای پذیرش آن اجتناب کند.

🖊اگرچه پاره‌ای از قرائت‌های دینی در اسلام ممکن است در تضاد با عدالت دموکراتیک قرار گیرند، اما قرائت‌های معقولی هستند که می‌توانند مبانی دینی سازگار با دموکراسی را فراهم آورند.

🖊کوشش‌های روشنفکران مسلمان در جهت تدارک دلایلی معتبر به‌منظور دستیابی به موازنه میان دین و دموکراسی است. قرائت آنها از آموزه‌های بنیادی اسلام می‌تواند به اجماع همپوشان با دموکراسی بیانجامد.

🖊چارلز تیلی (فیلسوف برجسته کانادایی) می‌گوید که در انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در امریکا، «مسأله کاتولیک» رواج داشت. کاتولیک‌ها به اتهام اینکه با ارزش‌های دموکراتیک مخالف هستند، مورد حمله قرار می‌گرفتند، مانند اتهاماتی که امروزه علیه اسلام و مسلمانان مطرح می‌شود.

🖊تاریخ نشان داد که چگونه مبانی معرفتی مذهب کاتولیک تکامل یافت و این فرآیند، جوامع کاتولیک را به سازگاری کامل با دموکراسی سوق داده است. او می‌افزاید که هیچ دلیلی در اصل موضوع وجود ندارد که چرا تکامل مشابهی در جوامع مسلمان رخ ندهد. اگر این اتفاق نیفتد، به احتمال زیاد به دلیل تنگ‌نظری و مدیریت بد یا ناکارآمد است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6094

#حسین_هوشمند #جان_رالز #دموکراسی #دین

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝الزامات سلبی و ایجابی رئیس‌جمهور منتخب مردم ایران: رویکردی روش‌شناسانه

🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊آقای دکتر مسعود پزشکیان با آراء مردم ایران در تیرماه ۱۴۰۳ در روند انتخابات دورۀ چهاردهم ریاست جمهوری با کسب ۵۷ درصد آراء مأخوذه در دور دوم به پیروزی رسید.

🖊او اکنون در کار انتخاب و معرفی وزیران کابینۀ خویش است. در این نوشتار آنچه رئیس‌جمهور بایستی از انجام آن‌ها خودداری کند (الزامات سلبی) و آنچه باید انجام بدهد (الزامات ایجابی)، بر مبنای روش‌شناسی در نظر و عمل مطرح شده است.

🖊نیز ذکر سه نکتۀ مقدماتی ضروری است: نکته اول؛ نگاه من در این نوشتار، نظارت، نقد و ارزیابی و اعلام نظرات است، نه دخالت و تعیین تکلیف برای اشخاص و دستگاه‌ها. نکته دوم؛ در هر کشور و از جمله ایران، مردم اُّس اساس و شالودۀ اصلی کشورند و به‌واسطۀ وجود آنان می‌توان از قدرت سیاسی، حاکمیت ملی، سرمایۀ اجتماعی، حکومت قانون، توسعه و دموکراسی سخن گفت.

🖊نکتۀ سوم؛ نظرها و پیشنهادهایی که مطرح می‌کنم در مقطع زمانی کنونی، «حداقلی» و در ظرفیت کنونی کشور است. بنابراین، تمام آنچه که می‌خواهم بگویم نیست.

🔺یکم. الزامات سلبی؛ رئیس‌جمهور به چه کارهایی نباید دست بزند

1️⃣ اجتناب از الگوهای «جامعۀ توده‌وار» و «عوام‌گرایی» مانند فراخواندن توده‌ها به میدان‌ها و خیابان‌های شهرها و روستاهای کشور با سردادن شعارها که موسوم به «حضور مردم در صحنه» است. در تاریخ ایران معاصر، در این زمینه تجربه‌های سیاسیِ قابل ذکر و عبرت‌آموزی وجود دارد: به عنوان نمونه، تجربۀ سیاست‌ورزی محمدعلی فروغی و احمد قوام از سویی، و تجربۀ محمد مصدق و سیدمحمد خاتمی از سوی دیگر را می‌توان نام ‌برد. دو شخصیت سیاسی نخست، از الگوهای جامعۀ توده‌وار و عوام‌گرایی پیروی نمی‌کردند. در برابر، دو شخصیت سیاسی دوم، این الگوها را با تفاوت‌هایی به‌کار می‌گرفتند. سیاست‌ها، مواضع و کنش‌های سیاسی هر دسته، در تاریخ معاصر ایران ثبت شده و در ذهن و ضمیر مردم زنده است.

2️⃣ اجتناب از سفرهای مداوم و مکرر رئیس‌جمهور، مانند سفرهای استانی او و شماری از وزرا در هر هفته.

3️⃣ اجتناب از سفرهای رئیس‌جمهور به مناطق مختلف کشور جهت افتتاح پروژه‌های صنعتی، عمرانی و مانند این‌ها.

4️⃣ اجتناب از ملاقات‌های مکرر و طولانی با اشخاص حقیقی و حقوقی.

5️⃣ اجتناب از سخنرانی‌های مکرر و طولانی در جلسات رسمی و غیر رسمی، مانند افتتاح همایش‌های حکومتی و علمی و نیز در گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی و مذهبی، و ملاقات‌های عمومیِ تشریفاتی با اصناف و قشرهای مختلف.

6️⃣ رئیس‌جمهور غیر از اجرای قانون اساسی، نباید زیر بار رسم‌ها و بدعت‌های من‌در‌آوردی برود. او پس از رهبری، «عالی‌ترین مقام رسمی کشور» است و «مسئولیت اجرای قانون اساسی» با او است (اصل ۱۱۳). التزام نسبت به این خط‌مشی قانونی، مانع از مشورت او با شخصیت‌های حقیقی و حقوقی کشور در مسائل مهم کشور نیست.

7️⃣ رئیس‌جمهور نباید در برابر تخلف از اصول قانون اساسی توسط هر شخص و هر نهادی به هیچ‌وجه ساکت و منفعل باشد، زیرا «مسئولیت اجرای قانون اساسی» با او است. او در صورت لزوم می‌تواند بر مبنای اصل ۱۱۳ قانون اساسی، به شورای نگهبان و سایر قوا «تذکر و اخطار قانون اساسی» بدهد. این اصل در دورۀ رئیسان جمهوری پیشین، به همین نحو اجرا شده است.

8️⃣ کشور ایران طبق قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای سه قوۀ مقننه، مجریه و قضائیه است. «قوۀ چهارم» که اخیراً ادعا شده، در قانون اساسی وجود ندارد و خلاف نص صریح قانون اساسی است. نیروهای نظامی که برای نگاهبانی از مرزها و قلمرو جغرافیایی کشور تشکیل شده است، باید تابع تصمیمات مجلس باشند. این نیروها نه مافوق قوای دیگرند و نه به موازات آنان ایفای نقش می‌کنند. نظامیان در کشورهای قانون‌گرا و دموکراتیک، ادامۀ سیاست‌اند و رابطۀ آنها عرضی نیست، بلکه طولی است. آنان اوامر و نواهی سیاستمداران مستقر در نهادهای قانونی کشور را که منتخب مردم‌اند، اجرا می‌کنند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6090

#سیدعلی_محمودی #مسعود_پزشکیان #دولت #سیاست

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝سه پرسش درباب سه نگرانی آقای علوی‌تبار

🔻🔻🔻یادداشتی از آرمان امیری در نقد علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت مجمع دیوانگان

🖊جناب علوی‌تبار، در یادداشتی، به مشاهدات خود از صحنه‌ی انتخابات اخیر پرداخته‌اند و برخی نگرانی‌هایی را که از فرآیند امور احساس کرده‌اند با مخاطبان در میان گذاشته‌اند. یادداشت کامل ایشان را می‌توانید از وب‌سایت مشق نو (اینجا) بخوانید. من فقط می‌خواهم در مورد سه نمونه از نگرانی‌های ایشان، سه پرسش طرح کنم:

🖊نخستین مشاهده‌ نگران‌کننده آقای علوی‌تبار از فرآیند این انتخابات «تنزل سطح‌ سیاست‌ورزی در ایران امروز است» و من به شخصه بیشتر از این نمی‌توانم با کسی هم‌نظر و موافق باشم. من از ۳ سال پیش در باب همین نگرانی با تعبیر «هدم سیاست» هشدار دادم و اتفاقا در انتخابات همین امسال هم دلیل اصلی رای ندادن خودم را «نه» گفتن به فرآیند «سیاست‌زدایی از چالش‌های اصلی کشور» معرفی کردم. اما تعجب می‌کنم جناب علوی‌تبار که نگاه تحلیلی عمیقی در تشخیص ریشه‌های مشکلات کشور دارد، چطور در توصیف تنزل سطح سیاست کشور، به موارد نامربوطی همچون حضور نامزدهای پوششی اشاره کرده‌اند؟ ابتذال سیما و هویت این نامزدها را که عموم مردم خیلی خوب می‌فهمند و جوابش را هم می‌دهند. توقعی اگر از امثال آقای علوی‌تبار می‌رود، انگشت گذاشتن بر ابتذال سیاست‌ورزی در اردوگاهی است که به ظاهر مورد حمایت ایشان و یا دست‌کم دوستان‌شان قرار دارد.

🖊سوال مشخص من از ایشان این است که اولا چرا وضعیت سیاست ما به اینجا کشیده است؟ این سقوط آزاد محصول کنش‌گری چه جریاناتی بوده؟ من به شخصه و اتفاقا در گفتگوی مکتوبی با جناب علوی‌تبار، از دو سال پیش روی همین تناقض عجیب در ادعاها و استراتژی‌های دوستان اصلاح‌طلب انگشت گذاشتم. (از اینجا بخوانید) لطفا یک نگاهی به عقب بیندازید و ببینید آیا عین همین وضعیت انسداد و بحران بی‌معنایی پیشتر پیش‌بینی شده بود یا نه؟ چرا فکر کردید با مسکوت گذاشتن آن تناقض‌های قدیمی، وقتی تمامی پیش‌بینی‌ها به تحقق پیوست، حق دارید در جایگاه مدعی و منتقد وضعیتی قرار بگیرید که خودتان سنگ بنای تحقق‌ش را گذاشتید؟

🖊سوال دوم این است که چرا همین امروز هم انگشت اتهام را به سوی دیگران اشاره می‌روید؟ چرا گروهی را با عنوان «راست افراطی» متهم می‌کنید؟ چرا نمی‌گویید نامزدی که به صورت ضمنی مورد حمایت شما بود، افتخارش این بود که اصلا شعاری ندارد؟ آیا ابتذال سیاست محصول یک جناح رادیکال افراطی است که حداقل باب اهداف خودش طرح و ایده‌های سیاسی مطرح می‌کند؟ یا جناحی که ژست معتدل و منطقی به خودش می‌گیرد اما تمام افتخارش این است که هیچ ایده، هیچ برنامه، هیچ شعار و هیچ چشم‌اندازی را دنبال نمی‌کند؟

🖊دومین نگرانی جناب علوی‌تبار، مشاهده‌ی تقویت «نوعی اقتدارستیزی سیاسی در جامعه» بوده است. در یک معنا نگرانی ایشان قابل درک است. هر جامعه‌ی بالغی، نیازمند سطحی از نهادینه شدن مراکز و نهادهای مرجع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است؛ اما این فقط یک سوی ماجراست. سوی دیگر ماجرا، وضعیت نیم قرن «شبیه‌سازی» در تمامی ساحت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور ماست. همان شترگاوپلنگی که از سوار کردن موتور پیکان روی بدنه‌ی پژو شاهدش بودیم برای اینکه مدعی شویم ما هم صنعت خودرو داریم! مملکتی که «حقوق بشر اسلامی» تولید می‌کند، البته همچنان می‌تواند مدعی شود که مقادیری هم نخبه‌ی «بومی» تولید کرده، اما اینکه جدی‌جدی باورش بشود که این ماکت‌های خودساخته واقعا قرار است کارکردهای مدل اصلی را داشته باشند، مرحله‌ای از خودفریبی است که به نظرم خطرناک‌تر از تلاش برای فریب دیگران است.

🖊نیم قرن حکومت «خودی‌ساز» و حاکمیت رانتیر، البته که قشری از نخبگان «خودی» را هم درست کرده و جالب (و حتی دردناک) اینکه از این نخبگان خودی، بخش بزرگی‌شان حتی هزینه‌هایی از جنس زندان و محرومیت را هم پرداخته‌اند، اینقدری که اصلا یادشان رفته که این رقابت «خودی و غیرخودی»، در چهارچوب یک آکواریوم محدودی است به نام «نظام جمهوری اسلامی»، که پیشاپیش بخش بزرگی از جامعه را از هست و نیست ساقط کرده! حالا چرا باید نگران کننده باشد که بالاخره کاسه‌ی اعتبار و شعبده‌های بی‌مسمای این الیت رانتی هم درست به اندازه‌ی گفتمان کلان حکومت ته کشیده باشد؟

🔸متن کامل این نوشتار را در این لینک بخوانید و یا روی گزینه instant view بزنید

#علیرضا_علوی_تبار #آرمان_امیری #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝مشاهده‌های نگران‌کننده

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

🖊چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر می‌رسد که نگاهی آسیب‌شناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگران‌کننده خودم در جریان این انتخابات اشاره می‌کنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.

🖊نخستین مشاهده‌ نگران‌کننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح‌ سیاست‌ورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب این‌که این دلالان سیاسی قبل‌تر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند به‌گونه‌ای که هیچ‌کس شکی در پوششی بودن آن‌ها نداشت.

🖊تأیید صلاحیت آن‌ها برای شرکت در رقابت‌ها و هزینه‌ کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این‌ کار نشان‌دهنده «تبعیض ساخت‌یافته»‌ای است که بخش تفکیک‌ناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آن‌ها و رفتار و گفتار سخیف آن‌ها در جریان رقابت‌های انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچ‌کس نشد!

🖊نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظره‌ها و گفت‌و‌گوها بود. سال‌هاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشه‌ورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آن‌ها نیز غیرواقع‌بینانه می‌نماید. اما به‌نظر می‌رسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.

🖊تکرار، از دست دادن فرصت‌ها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفت‌و‌گوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لات‌ها در میان‌ آن‌هاست. از سقوط گفتمان سیاسی آن‌ها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آن‌ها هم کمک می‌کند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن‌ نیز یاری می‌رساند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6087

#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝آقای رئیس‌جمهور و گفتمان «عدالت دموکراتیک»

🔻🔻🔻یادداشتی از حسین هوشمند منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊اکثریت شرکت‌کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری، فردی را به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیدند که یک جهت‌گیری عادلانه را در رقابت و مناظرات انتخاباتی به‌طور جدی دنبال می‌کرد. صداقت و فروتنی مهمترین منش اخلاقی او و عدالت‌طلبی مهمترین ایده اوست.

🖊این ایده ملهم از خلق و خوی دینی مسعود پزشکیان و انس و الفت او با قرآن کریم و نهج البلاغه است.۱ طرح ایده عدالت‌طلبی، او را از دولت اصلاحات و دولت میانه‌روی روحانی متمایز می‌کند. این دو تجربه سیاسی درس‌های خوبی در اختیار قرار داده‌اند. اگر او از ایده‌ها و تجربه‌های موفق آنها بهره ببرد و از خطاها و نقصان‌های آنها اجتناب ورزد و اگر در تحقق نسبی عدالت اجتماعی موفق باشد می‌تواند میراث تاثیرگذار و ماندگاری در تاریخ سیاسی ایران برای آیندگان بجا گذارد.

🖊به‌رغم تأکید فراوان رئیس‌جمهور منتخب بر عدالت، در مناظرات تلویزیونی شاهد بودیم که او همواره از برنامه حرف می‌زد و رقیب را به جهت‌گیری متهم می‌کرد. ترسیم دیوار بلند بین برنامه و جهت‌گیری از یک دیدگاه پوزیتیویستی مندرس نشأت می‌گیرد که قائل به تمایز میان ارزش/هنجار و واقعیت است.

🖊بدون شک، نفوذ تکنوکرات‌ها و اصحاب پوزیتیویست در حلقه مشاوران رئیس‌جمهور در این امر تأثیر بسزایی داشته است. اما، مگر نه این است که برنامه‌های ما تابع ایده‌ها، ارزش‌ها و اهداف ما هستند. تفاوت برنامه‌های سیاسی- اجتماعی یک دولت در جهت‌گیری آن‌ست: جهت‌گیری عادلانه در جهت خیر و منافع عمومی و ملی یا جهت‌گیری در جهت منافع فردی و گروهی.

🖊جهت‌گیری عادلانه اقتضا می‌کند که سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیط‌زیستی و بین‌المللی دولت بر پایه اصول عدالت تدوین و تنظیم شوند.

🖊در این مقطع پیش رو که انتخاب اعضای کابینه در برنامه آقای رئیس‌جمهور قرار دارد، عدالت و جهت‌گیری عدالت‌طلبانه اقتضا می‌کند که افرادی برگزیده شوند که با این جهت‌گیری همدلی و همراهی دارند. پاره‌ای از مشاهدات و تجارب (چنانکه افتد و دانی) حاکی از آن است که سهم‌خواهی‌هایِ ناروا و طمع‌جویانه از سوی برخی حامیان با نفوذ رئیس‌جمهور مطرح شده است.

🖊قطعاً کارنامه افراد مد نظر قرار خواهد گرفت، اما صرفاً نمی‌توان موفقیت آنها در کارهای بزرگ (در هنگام مسئولیت‌های پیشین‌شان) را مبنای انتخاب افراد قرار داد، مشکل این است که اولاً مفهوم «کارهای بزرگ» خیلی مبهم است ثانیاً، کمتر کسی هست که چنین ادعایی نداشته باشد!

🖊در مقابل این معیار ابطال‌ناپذیر، جهت‌گیری عدالت‌طلبانه رییس‌جمهور قرار دارد که روشن‌ترین معیار برای انتخاب اعضای دولت را در اختیار قرار می‌دهد. با تعهد به این جهت‌‌گیری و با همزبانی و همدلی اعضای کابینه با رئیس‌جمهور، تحقق لااقل پاره‌ای از برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های عدالت‌طلبانه او دور از انتظار نخواهد بود و این فرصت تاریخی برای ساختن جامعه‌ای عادلانه‌تر و امید به زندگی بهتر بر باد نخواهد رفت.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6085

#حسین_هوشمند #مسعود_پزشکیان #دولت #عدالت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝تغییر یا تداوم؟

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

🖊آقای پزشکیان برای دعوا و کشمکش نیامده است اما به دلایل مختلفی نماد و تجسم تغییر است. پزشکیان دین‌دار و دین‌‏باور است، اما در فهم آموزه‌‏های دینی به مقتضیات زمان توجه دارد و ادامه راه اجتهاد با توجه به «زمان» و «مکان» است. همین عنصر است که او را در مقابل بنیاد‏گراییِ تجددستیز قرار می‌‏دهد. مسئله‌آفرین ایران را «تبعیض» می‌‏داند و در نتیجه از برابری حقوقی و حقیقی در عرصه‌‏های دینی و مذهبی، جنسی، قومی و نسلی دفاع می‌‏کند.

🖊روشن است که این جهت‏‌گیری او را در مقابل «تبعیض ساخت‌یافته» حقوقی و حقیقی مطلوب جریان راست ‏افراطی قرار می‌‏دهد. همراهان و مشاوران پزشکیان از «رفاه نهادینه» که متکی بر توسعه پایدار است، دفاع می‌‏کنند. اطرافیان پزشکیان حتی اگر انگیزه‌‏های دستیابی به «فرصت‏»های شخصی را هم داشته باشند به مخاطره چنین تلاشی در درون ساختار انحصارگرای قدرت آگاه‌اند.

🖊در ساختار قدرت متکی بر حاکمیت یک اقلیت، ورود به قدرت لزوماً شما را از خطر مصون نمی‏‌دارد. می‌‏توان مسئول بود اما دائم در معرض پرونده‌‏سازی قرار داشت. در چنین ساختاری تنها قاعده ماندگاری در قدرت «ارادت‌‏سالاری» است.

🖊ورود پزشکیان به قوه مجریه در نخستین گام یعنی تلاش برای بازسازی نظام اداری. رعایت موازین مندرج در قوانین موجود (مانند قانون مدیریت خدمات کشوری) که معمولاً نشان‏‌دهنده حداقل‏‌های مطلوب هستند، به‌طور قطع به کارآیی و اثربخشی این نظام یاری می‏‌رساند. همین تحول می‏‌تواند در سیاست‌‏های پولی کشور و نظارت‌‏های بانک مرکزی بر بانک‌‏های تجاری نیز اتفاق افتد.

🖊چهره تازه‌‏ای از ایران در سطح بین‌‏المللی نشان داده خواهد شد، چهره‏‌ای که با اعتماد به نفس گفت‌وگو می‏‌کند و بهره‏‌گیری از ابزارهای دیپلماتیک برای تأمین منافع ملی را بلد است. تغییرات از حوزه قوه مجریه آغاز می‌‏شود و با بازتولید آن در بخش‌‏های دیگر، امکان بازتولید وضع موجود با اختلال مواجه می‏‌گردد. با زمینه مساعدی که در جامعه هست این روند به پیدایش میانجی‏‌هایی برای تغییر در بخش‏‌های مختلف می‏‌انجامد. پزشکیان به‌دلیل نگرش‌‏های بنیادی که دارد و ترکیب تیمی که به همراه‌اش می‌‏آیند، نماد و تجسم تغییر خواهد بود. پذیرش حضور او در رقابت به‌معنای آمادگی حداقلی برای تغییر است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6080

#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝در نقد مکتب روزنه

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊آن کنش که معطوف به عبور از روزنه است، یا آنکه نافی و انکار روزنه به‌مثابه یک «پارازیت» است؟ به بیان دیگر، آیا می‌توان در پرتو تعریف سیاست به‌مثابه «علم ممکنات» عبور از هر روزنه‌ای را (در هر شرایطی) کنشِ سیاسی نامید؟

🖊بسیاری از پیروان مکتب روزنه‌، همچون اشراف روسی که بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی، سال‌ها به عبث گیلاس ودکاهای خود را در کناره رود ولگا به‌سلامتی بازگشت «تزار نیکلای دوم» سرمی‌کشیدند، هربار که در مقابل‌شان روزنه‌ای گشوده می‌شود، گیلاس آرزو و خیال و فانتزی خود را به امید گشوده‌شدن در و دریچه‌ای در پسِ آن سرمی‌کشند، و هربار نیز، همچون زنان و مردان و جوانان و پیرانِ شعر کتیبۀ اخوان ثالث، در پسِ هر روزنه با این نوشتار کتیبه مواجه می‌شوند که کسی راز سیاست را داند که از این روزنه به آن روزنه را فرج داند و همچون روح هملت دریدا، همواره عزم کند از هر روزنه‌ عبور کند، اگرچه در آخر روز، آن‌چه نصیب می‌برند، همان عزم‌کردن متوالی (یا توالی عزم‌ها) باشد، و لاغیر.

🖊از منظر اینان، نفسِ روزنه‌شناسی و روزنه‌گشایی، سیاست است. سیاست، ضامن نتیجه (این‌که در پسِ هر روزنه چه حاصل می‌شود) نیست، بلکه ضامن وظیفه است، و وظیفه نیز، ناظر بر درک روح بی‌قرار روزنه‌ها و عبور به‌هنگام از آنان است. تردید ندارم که گاه سیاست همین عبور به‌هنگام از یک روزنه‌ی بی‌قرار است، اما این نفس «عبور» نیست که این کنش را سیاسی می‌کند، بلکه نتیجه‌ای است که از آن حاصل می‌شود.

🖊پیروان این مکتب، باید به زبان تجربت به‌ ما بگویند که اگر امروزمان بد است، فردای عبورمان از روزنه‌ بتر نیست، بگویند آیا در پسِ این روزنه تواند بود روز شیرینی که با مردمان آشتی باشد، یا شاخه‌ای گل در یکی گلدان روی تاقچه‌ی شکسته‌ی نگاه و احساس مردمان تواند بود. اینان باید بگویند در پسِ روزنه‌هایی که از آنان به امید بهین‌فردایی گذر شده است، ناگه غروب کدامین ستاره‌ی امید، ژرفای شب مردمان را بیش کرده است، و کدامین هیولای هول با نفس‌دودهای‌اش چراغ نیم‌مرده‌ی زندگی آنان را خاموش کرده است.

🖊شاید بگویید صحبت از دردناک روزی است که در پس این روزنه به انتظار نیامدن ماست. ما رهروان راه روزنه، این روز تلخ می‌بینیم و می‌خوانیم: ای لحظه‌های گریزان صفای شما باد، دمتان و ناز قدمتان گرامی؛ سلام! اندر آئید. این شهر خاموش در دوردست فراموشی، جاودان جای شما باد… و می‌افزایند: اگر درک اسلاف ما و ما از این روزنه‌ها و عزم اسلاف ما و ما برای عبور از آن‌ها نبود، به‌جز دهکوری دور از معبر، نامش ایران، نمی‌دیدید، باری صدایی جز صدای ویرانی نمی‌شنیدید.

🖊نمی‌دانم، شاید این گفته راست باشد و شاید نه. اما می‌دانم امکان‌های بعد از هر روزنه، به بیان اخوان ثالث، هر کدام‌شان برگی از باغی‌ست، و از بسیارها تایی. لذا هر روزنه و ضرورت عبور از آن، مبتنی بر منطق درون‌ماندگار خاص خویش است و نمی‌توان حکم یکی را بر آن دیگر جاری کرد.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
https://mashghenow.com/?p=6078

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝جمهوری‌خواهی یا خودکامگی؟ مسئله این است!

🔻🔻🔻یادداشتی از حسین هوشمند منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊در سال‌های اخیر، یک چالش فکری جدی میان جریان‌های سیاسی تحول‌خواه و اصلاح‌طلب در جامعه ما پدید آمده است. آنها دو رویکرد متفاوت نسبت به نوع حکمرانی مطلوب‌شان مطرح کرده‌اند: رویکرد اول بر این باور است که با اجرای کامل و بدون تنازل قانون اساسی موجود، دستیابی به حقوق و مطالبات اساسی مردم امکان‌پذیر است.

🖊اما مطابق با رویکرد دوم، نیل به این حقوق و مطالبات در گرو یک نظام دموکراتیک است و این امر بدون تغییرات و اصلاحات ساختاری و بازنویسی کامل قانون اساسی میسر نیست. با عطف نظر به تحلیلی که از برداشت رالز در باب نظریه سیاسی ارائه شد می‌توانیم دو رویکرد مذکور را- به‌رغم تفاوت اساسی که با یکدیگر دارند- رویکردهایی معقولی بدانیم با این توضیح که رویکرد نخست، ناظر بر نظریه غیرایده‌آل است و رویکرد دوم معطوف به نظریه ایده‌آل.

🖊پیشبرد نظریه ایده‌آل (دموکراسی‌خواهی) بدون در نظر گرفتن نظریه غیرایده‌آل- یعنی محدودیت‌های جهان اجتماعی، بستر تاریخی و نهادهای موجود- غالباً مستلزم مداخله نظامی بیگانگان بوده است که به بمباران زیرساخت‌ها و قتل و عام مردم بی‌گناه منجر شده است. اما، ملاحظات اخلاقی و تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد که مداخلات نظامی به ساختار دموکراتیک عادلانه پایدار منجر نمی‌شود و نشده است بلکه به رژیم‌های فاسد و دولت‌های مستعجل ختم شده است.

🖊زیرا، بیگانگان نه شناختی از فرهنگ و سنت این جوامع دارند و نه علاقه‌ای به منافع و علائق آنها. از این رو، استقرار جامعه عادلانه ایده‌آل (اگر چنین امری اصولاً امکان‌پذیر باشد) تنها با تحقق نظریه غیرایده‌آل یا کمتر ایده‌آل، یعنی مبارزه‌ای درازمدت، تدریجی و درونی، بدون مداخله بیگانگان می‌تواند دست‌یافتنی باشد.

🖊این مبارزه صرفاً با ترجمه و اقتباس سطحی از آثار مدرن غربی به‌جایی نمی‌رسد. به فلسفه سیاسی تازه‌ای نیاز است که از یک‌سو اعتنایی جدی به سنت و حساسیت به متن جامعه داشته باشد و از سوی دیگر با عناصر و ارزش‌های جهانشمول (یعنی عقلانیت و اصول عدالت) ناسازگار نباشد. این امر مستلزم موازنه‌ای متأملانه بین سنت و اخلاقیات مدرن است. اقتباس خلاقانه از میراث (سنت)- اگر با رویکرد انتقادی همراه باشد- می‌تواند در مواجهه با چالش‌های معاصر راهگشا و کارآمد باشد.

🖊چنین رویکردی، غالباً مستلزم بازخوانی (یا ابداع دوباره) سنت است به این امید که منابع و دلایل ضروری برای اینکه سنت جزیی از یک اجماع همپوشان در باب عدالت دموکراتیک باشد، فراهم بیاید. با تصدیق اصول عدالت دموکراتیک از طریق جست‌وجوی زمینه‌های مشترک، می‌توان تعارضات بنیادی یا جنگ فرهنگی (سکولار/دینی) و سیاسی (آزادی/برابری) در جامعه را تقلیل داد یا بر آنها فائق آمد تا امکان همکاری اجتماعی بر پایه احترام متقابل، مدارا و همزیستی مسالمت‌آمیز بین شهروندانی که به آموزه‌های متفاوت دینی یا سکولار باور دارند، فراهم بیاید.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6071

#حسین_هوشمند #جان_رالز #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝یک گام به پیش

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

1️⃣ایران نیازمند «اصلاحات بنیادی» است. مشکلات در هم پیچیده و تثبیت‌شده‌ ایران که هر کدام با فشار و حمایت «گروه ذی‌نفع» قدرتمندی تداوم یافته و در مقابل هر راه‌حلی مقاومت می‌کند، با تغییر برخی از مسئولان سیاسی و برخی از راهبردها و خط‌مشی‌ها قابل حل نیستند. باید نظام تصمیم‌گیری و اداره امور عمومی به‌گونه‌ای بنیادی تغییر کند. حداقل تغییرهای ضروری همان است که در پانزده محور بیانیه آقای سیدمحمد خاتمی آمده است.

2️⃣اصلاحات بنیادی هنگامی به‌گونه‌ای مسالمت‌آمیز در کشور تحقق خواهد یافت که نخست در درون حکومت درکی از این واقعیت پیدا شود که تداوم وضع موجود منجر به «بحران» و در نهایت «فاجعه» خواهد شد. پس از پیدایش این درک، گرایشی برای «بهبودخواهی حکومتی» شکل بگیرد و آمادگی پذیرش تغییر پدید آید، حداقل با هدف بقای بلندمدت. از سوی دیگر، نیروهای اجتماعی دگرگونی‌‌خواه بتوانند سازمان‌یافته و منضبط و با «آرمان‌گراییِ واقع‌بینانه» جنبش اجتماعی قدرتمندی را با بهره‌گیری از همه ابزارهای مسالمت‌جویانه پیش‌ ببرند. با همسویی این دو (بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی)، در نقطه‌ای، توافقی ملی برای دگرگونی مسالمت‌آمیز و کم‌هزینه شکل می‌گیرد و آهسته و پیوسته در مسیری پرسنگلاخ پیش می‌رود.

3️⃣ریاست قوه مجریه در بهترین وضعیت حدود بیست درصد اختیار و اقتدار برای تصمیم‌گیری کلان در کشور خواهد داشت. در حالی‌که در واقعیت مدت‌هاست که بخشی از اختیارات ریاست جمهوری از او گرفته شده است. سکانداری سیاست خارجی، هدایت اصلی‌ترین دستگاه امنیتی کشور، ریاست بر نیروی انتظام‌بخش جامعه (که به غلط نیروی نظامی تصور می‌شود) و... از جمله این اختیارات هستند. رئیس‌جمهور بدون بازگشت این اختیارات بسیار ضعیف‌تر از تعریف رسمی است که از او می‌شود. به‌ویژه اگر با مجلسی مواجه باشیم که در فرآیندی بیشتری شبیه به انتصاب و نه انتخاب، شکل گرفته است، با محدودیت و دشواری بیشتری در تصمیم‌گیری توسط رئیس‌جمهور روبرو خواهید بود. مجلسی که به واقع نماینده همه مردم باشد، قدرت رئیس‌جمهور را به‌شدت افزایش می‌دهد.

4️⃣آیا معنای این سخنان بی‌توجهی به انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو است؟ خیر. عبور یکی از نامزدهای مهم‌ترین تشکل اصلاح‌طلبان از سد شورای نگهبان، فرصتی را پدید آورده است که باید حداکثر بهره‌گیری را از آن کرد. در این زمینه می‌تواند به چند محور توجه کرد:

🖊الف. نظام اداره امور عمومی در ایران، نظامی ایستا و فاقد کشمکش و تعارض درونی نیست. اگر تغییری در بخشی از این نظام (سیستم) اتفاق بیافتد، هماهنگی میان بخش‌های مختلف را دچار اختلال می‌کند و مانع می‌شود که هر بخشی با «بازتولید» خود در بخش‌های دیگر مشکلات را تثبیت کرده و تداوم ببخشد. به علاوه دگرگونی در یک بخش از سیستم به انتقال دگرگونی به بخش‌های دیگر یاری می‌رساند. به بیان روشن‌تر یک تغییر (حتی کوچک) در شرایط یک سیستم پویا و دارای تعارض درونی، می‌تواند به تغییرات بیشتر و بزرگ‌تر منجر گردد. بنابراین از هر تغییری، حتی کوچک، باید استقبال کرد.

🖊ب. می‌توان این انتخابات را به فرصتی برای «احیای گفتمان جمهوریت» تبدیل کرد. فعالیت در این انتخابات می‌تواند به فرصتی برای آموزش و تقویت اعتماد به نفس «جمهور» تبدیل شود. با پیروزی در این انتخابات می‌توان «امید» را بازسازی کرد و از مردم منفعل و درمانده، شهروندانی ذی‌حق و مسئول ساخت. باید به مردم آموخت که خشم چیزی را تغییر نمی‌دهد، تلاش است که به دگرگونی منجر می‌شود. تلاش برای همراه کردن دیگران با خود و برداشتن گام‌های سنجیده با باز نگه داشتن چشم‌ها. فرصت انتخابات، فرصتی بسیار مناسب و کم‌هزینه برای تبدیل «خشم» به «تلاش دسته‌جمعی» است. مردم درمانده، ناامید، خسته و خشمگین فقط برای تخریب به‌کار می‌آیند؛ ایران دیگر تحمل تخریب و خشم رها شده را ندارد. باید تمرین کنیم و چه فرصتی بهتر از این.

🖊پ. درست است که حداکثر اختیار و اقتدار ریاست جمهوری بیست درصد از نظام تصمیم‌گیری است، اما بیست درصد کم نیست. می‌توان با داشتن تیم قدرتمند و کاردان بخشی از مصائب مردم را کم کرد. تغییر را می‌توان از حوزه‌هایی شروع کرد که مقاومت کمتری در آن‌ها وجود دارد. می‌توان به‌جای تغییرات پر سروصدا، به تغییرات کوچک اما ماندگار اندیشید. این کار نیازمند اداره جمعی امور است.

🖊تصور این را ‌که می‌توان از طریق انتخابات پیش‌رو به همه اهداف رسید، باید کنار گذاشت. اما این انتخابات را باید جدی گرفت و با مشارکت در آن هم خودمان را ارتقاء دهیم، هم گفتمان سیاسی را و هم زمینه‌ساز دگرگونی‌های آهسته و پیوسته آینده شویم./پایان

#علیرضا_علوی‌تبار #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
📝📝📝آخرِ ریاست‌نامه

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊گفتندی: زمان‌هایی فرا‌رسیدندی که اصحاب قدرت به هر طرف که رفتندی جز بر وحشت‌شان نیفزودندی. یکی از این زمان‌ها زمان بی‌زمان بودندی.

🖊پرسیدندی: از چه روی این گفتندی که ‌گفتندی… ای حکیم؟

🖊گفتندی: این زمان‌های بی‌زمان همان زمان‌های نازل‌شدن رخدادها از هیچ‌کجا و همه‌کجا هستندی، همان زمان‌هایی که حال و احوال مردم دفعتاً دگرگونه و باژگونه ‌گردیدندی و آن کردندی که در مخیلۀ هیچ ارباب قدرتی نگنجیدندی. این زمان‌ها از جنس و نوع آخرالزمان‌ها و اول‌الزمان‌ها بودندی: هم پایان و هم آغاز، هم مرگ و هم تولد.

🖊پرسیدندی: این شگفت چگونه ممکن شدندی، ای مها؟

🖊گفتندی: هنگامی که ناگهان تمکین و انقیاد همچون دود به هوا رفتندی و جای خود را به تمرد آشکار دادندی. این لحظه همان لحظۀ گفتنِ ناگفتنی‌ها و کردنِ ناکردنی‌ها بودندی. نمایشنامۀ آنتیگونه سوفوکل را به یاد آورندی که چگونه آن لحظۀ گفتنِ امر ناگفتنی و کردنِ امر ناکردنی، تبدیل به لحظۀ شورش، طغیان، عصیان، ستیزش، کشمکش، جنبش و انقلاب شدندی. چگونه از آن لحظۀ سکوت و سکون دفعتاً موجی برخاستی و بنیادها برانداختندی. چگونه لحظۀ تحقیر و تصغیر دفعتاً به لحظۀ احساس رهایی، رضایت، غرور، شخصیت، کرامت انسانی، سرمستی، عزت نفس و شادی و لحظۀ سوژه‌شدگی تبدیل گردیدندی. این لحظه، همان لحظه‌ای بودندی که استانیسلاو بارانچاکِ شاعر آن را با احساس کسی مقایسه کردندی که سال‌ها سر در زیر آب داشتندی و اکنون سر از آب بیرون آوردندی و با حرص و ولع در جست‌وجوی هوا بودندی. این لحظه، لحظۀ حقیقت بودندی: لحظۀ اجرای معکوس حقیقت.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6067

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
Telegram Center
Telegram Center
Channel