نوشداروی توصیف دقیق احساس
این نوشتن که در غم و استیصال تو را میپناهد؛ وقتی مغرورانه از آدمها میگریزی و ضعفت را کلمه میکنی، راه را نشانت میدهد و آرامت میکند. اما روزهای خوب کمتر سراغش میروی. شادیهایت را کلّی مینویسی. از حس بالندگی روز موفقیت. از اطمینان به گامهایت. از اعتماد به محبوبت.
در روز دلسردی و زخمخوردگی کو تا بتوانی با نوشتن سههزار واژه خودت را بیابی و همان آدم دیروز شوی؟ به همین راحتی دو روز مهم میتباهد.
من به خاطر اضطراب کاری ناتمام داشتم امروز را از دست میدادم. به تواناییام شک کردم و از اطمینانی که مرا تا اینجا کشانده وحشتزده شدم.
یادداشتهای روزانهام در ورد را تا هشت روز قبل بالا رفتم و خودم را به جا آوردم. خودم را خاندم. دلیل بیدار شدنم را. حضورم را. مو به موی چگونه دوام آوردنم را. شوقم از به نتیجه رساندن کاری را.
احساس شیرین باید ثبت شود. با جزئیات. مثل روزهای تلخ. وگرنه میفراموشی روزی از چه شوریدی. هنگام ناامیدی خود را دیوانه میپنداری که گذر چهار ساعت را نفهمیدی و سیاهی شب از میان واژهها جدایت کرد تا به خانه بازگردی.
خود را دقیق بنویس. مرور حس امید و دلاستواری دوای روز دردمندی است. سبب میشود آن روز فقط رنج همان روز را بنویسی و راهحلش را بیابی؛ نه که به همهی گذشته و آیندهات شک کنی و گرفتاری اصلیْ زیر نشخارهایت دفن شود.
✍🏼 مریم نانکلی
➡️@maryamnankali1