بپیچ دور تنم پاره کن زنانگیام را
بچسب بر بدنم تن بزن تنانگیام را
بکش به شعر، خودارضائیام منانگیام را
چه بغضها که نشد باز و ماند اسیرِ گلویم
به تشنه بودنِ انکارناپذیرِ گلویم
همین که گریهات آمد بریز زیر گلویم
که درد گریه کنم آه آه آه بخندم
به رسم فاحشگی گاه و نابهگاه بخندم
درست تن بدهم یا به اشتباه بخندم
که مریم است وفادارِ شعرِ بیپدرش که -
مسیحِ روی صلیب است همچنان و سرش که -
به تاج خار مزیّن شدهست و دور و برش که -
نمیتوانم از این بیشتر تو را بنویسم
#مریم_جعفری_آذرمانی
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
|
@Maryam_Jafari_Azarmani |