تا کیم انتظار فرمایی
وقت نآمد که روی بنمایی
اگرم زنده باز خواهی دید
رنجه شو پیشتر چه میپایی
عمر کوتهترست از آنکه تو نیز
در درازی وعده افزایی
از تو بر کی خورم که در وعده
سپری گشت عهد برنایی
نرسیدیم در تو و برسید
صبر بیچاره را شکیبایی
به سر راهت آورم هر شب
دیده را در وداع بینایی
روز من شب شود شب من روز
چون ببندی نقاب و بگشایی
بر رخ و چشم من خیال تو دوش
زرگری کرد و سیم پالایی
از عزیزی به عمر میمانی
زان برفتی و باز مینایی
دیوان کمالالدّین اسماعیل اصفهانی، اسماعیلبن محمّد، دستنویس شمارهٔ ۱۷۵۸ کتابخانهٔ بغدادلی وهبی، نسخ، بیکا، بیتا (اواخر سدهٔ ۷ هق)، برگ ۳.
نسخه افتادگی از آغاز و انجام دارد.
نسخه فاقد رباعیّات و اکثر غزلیّات است.
https://t.center/marif_Amin