همه معمولی هستیم
✍🏻 محسن آزموده
بيشتر ما آدمهای معمولی هستيم. يعنی شناخته شده و نابغه و برجسته و بزرگ و سرشناس و... نيستيم. ما آدمهای معمولی به جايی حساب نمیشويم. ديده نمیشويم. اهميت خاصی نداريم، جز برای خانواده و نزديكانمان. صدایمان شنيده نمیشود، مگر وقتی كه دستكم دهها نفر از ما جايی جمع شويم و سر و صدا كنيم. اخبار خاصي نداريم. وقتي مريض میشويم، يا ازدواج میكنيم يا جدا میشويم يا از جایی به جای ديگری سفر میكنيم، بازتابي در رسانهها نداريم. وقتی هم كه میميريم، اتفاق خاصی نمیافتد. ما مثل پيچ و مهرهها يا قطعات كماهميت ماشينهای خيلی بزرگ هستيم، وقتی فرسوده میشويم، به راحتی تعويضمان میكنند. در روزگار جديد به ويژه از سوی سياستمداران و آدمهای مهم، مخصوصا جلوی دوربين رسانهها، خيلی تحويلمان میگيرند. به قول قديمیها هندوانه زير بغلمان میگذارند. ای بسا به روی مبارك نياوريم و از اين تعريف و تمجيدهای الكی خوشخوشانمان هم بشود، اما خودمان میفهميم كه اينها همه از جنس پيزر لای پالان كسی گذاشتن است و هدف ديگری پشت آن. در واقع آنها برای اينكه خودشان بزرگ و در چشم و مهم باشند و بمانند و از مزايای اين جايگاه بهرهمند شوند، بالا بالامان میكنند، وگرنه عاشق چشم و ابرویمان نيستند. در گذشته ما معمولیها در تاريخ هم جایی نداشتيم. تاريخ متعلق به شاهان و سرداران و حاكمان و ملكهها و دانشمندان و اديبان سخنوران و... بود. كسی ما را به حساب نمیآورد. نهايتا سياهی لشكر بوديم، جزو قشون و خيل سلطان. از ابتداي عصر جديد و با ظهور رمان، نويسندگان به تدريج و بنا به علل و دلايلی به روايت زندگی ما روی آوردند و زيست روزمره و معمولا بدون ماجراي خاص ما را به رشته تحرير كشيدند. از دغدغهها و دلهرهها و هراسها و اميدها و آرزوها و خوشیهایمان نوشتند، به همين خاطر مخاطبانی گسترده پيدا كردند. ما خودمان را در صفحهها و سطرهاي رمانها باز میجستيم. در شخصيتهايی كه بسياری آنها را تخيلی میخواندند، اما برای ما واقعیتر از همه قهرمانهای به دست نيامدنی تاريخی است.
اما ما روز به روز و قطعا بهرغم ميل آدمهای مهم، قدرتمندتر شدهايم. به لطف پيشرفتهايی كه صورت گرفته، به لطف رسانهها، به لطف دموكراسی يا هر چيز ديگري. به هر حال از آن بيزباني قبلي خارج شدهايم. گيرم بلد نباشيم مثل آنها روشمند و در چارچوب خودمان را ثبت كنيم، اما به هر حال ما وارد تاريخ شدهايم و ديگر منتظر نمیمانيم كه درباره ما بنويسند. خودمان بايد دست به كار شويم؛ شدهايم. در شبكههای اجتماعی، در هر جا كه دستمان برسد. از خودمان میگوييم و نشان ميدهيم كه آدمها تفاوت چندانی با هم ندارند. حتي آنها كه به ظاهر مهمتر و بزرگتر و والاترند. همه از يك قماشيم. همه معمولی هستيم.
🗞منتشر شده در روزنامه اعتماد
▫️▫️▫️
@zamaneyebarkhord