داستان خردها و خردهریزها و کوچکها
تاریخ ریز و
ریزتاریخنگاری
مردم/مردمینامهنویسی
در کتاب «
تاریخ» سطور ریز را نیز بخوانیم. میان سطور را نیز ببینیم. حواسمان به حواشی و هامش و پیرامون هم باشد. تنها درشتها را دیدن و خواندن که هنری نیست. عادت به درشتبینی و سنت درشتخوانی کار ما را به گره انداخته است.
درشتبینان و درشتخوانان از درشت، درشت مینویسند.درشتگویی عادت مألوف و طریق معروف است در سنت تاریخنویسی ما و دیگران. (نه همهی دیگران، دیگرانی که همچون ما تاریخی دیرین و کهن دارند و سنتهای سترگ در ادب و هنر و دانش.) درشتگویی و هرزهدرایی دربارهی خردان کلاننما. ریزها و کوچکهای بزرگنما. کوچکمردان بزرگمردنما. ناقهرمانان قهرماننما.
این سنت شخصیتزده آب در آسیاب شخصیتپرستی ریخته و میریزد و، تا هنگامی که چیرگی و رواج دارد، همچنان خواهد ریخت.
ریزها را بزرگ و درشت کردن کار ما را به گره انداخته است. ریزها را درشت کردیم و درشت دیدیم که خوار شدیم. ریزها و کوچکهایی که چنین درشت و بزرگ شدند ما را خوار و کوچک کردند. تاریخنویسی درشتبین درشتخوان درشتنویس درشتگو در این بلایی که بر سر ما آمد نقش و سهم و اثر داشت. شاید بیش از هرچیز دیگر سهم داشت. و دارد...
در تاریخ، ریزها و کوچکها و معمولیها و پیشپاافتادهها را نیز ببینیم. تنها درشتها و بزرگها را دیدن هنری نیست. چندان هنری نیست. تنها سطور درشت را خواندن بسنده نیست.تاریخ(تاریخ۱) پر است از ریزها و معمولیها. اما تاریخنگاری ما خالیست. تاریخنگاری قدیممان را میگویم؛ اما از سلطه و چیرگی آن بینش و نگرشی که پایه و بنیاد آن بود بر تاریخنگاری و تاریخخوانی و تاریخآموزی اکنون و امروزمان نیز میگویم. در تاریخنگاری ما مردم غایباند. زندگی مردم غایب است. مغفول است. و در سیاست ما نیز. سیاست ما عین تاریخنگاری ما و تاریخنگاری ما عین سیاست ماست.
و...
درد بزرگیست. بلای بزرگیست.
مردمنامه درپی درمان این درد و چارهی این بلاست.
در این درد و در این کوشش درمان همراه باشید.
مردمنامه را دریابید...
#داریوش_رحمانیان
بیستم آبان هزار و چهارصد و سه
https://t.center/mardomnameh