View in Telegram
🟣 در شعله‌های کارون یادداشت استاد به مناسبت سالگرد ۵ مهر ۱۳۶۰ عملیات‌ نجات آبادان از محاصره، که اینک سالگشت آن است، وجوه جالب و جذاب زیادی داشت. از به آتش کشیدن کارون، با یک ترفند باورنکردنی، برای ناامن کردن پل‌های تدارکاتی ارتش عرب، تا این اتفاق که یک شب پیش از شروع حمله، با دامگذاری زیرکانه‌ای، یکی از افسران اطلاعات عملیات دشمن اسیر شد و کلی اطلاعات کارساز از او بیرون آمد. از سرعت عمل و چابکی حمله که در تقریباً ۲۴ ساعت به تمامی اهدافش رسید و شرق کارون از (بقول معروف) لوث وجود عراقی‌ها به‌کلی پاک شد، تا اینکه عملیاتی بود که برخلاف عموم حمله‌ها به‌اصطلاح پاتک نداشت، چون کارون (وای چقدر این اسم زیبا و غرورآفرین است!) اینبار متکای محکمی بود که عبور از آن برای سپاه قادسیه محال بود. آنک سهمشان همین که با مبالغ سنگینی گیجی و غافلگیری آن سوی رودخانه بچرخند و آثار اضمحلال دو لشکر خود را که دود می‌کرد ببینند. از اینکه برای ایرانیان اولین عملیات بزرگ پیروز بود و هم وعدۀ پیروزی‌های بیشتر و بزرگتر را می‌داد، تا اینکه الان دیگر می‌شد پس از یک سال نگاه حسرت به تابلوی کنارراهی «آبادان ۲۵ کیلومتر»، از جادۀ اهواز و از جادۀ ماهشهر از پل‌های بهمن‌شیر گذشت و آبادان، این شهر ایرانی-بریتانیایی رویایی، را در بغل گرفت. از صف طولانی نزدیک به هزار و هفتصد اسیر که جایی برای انکار پیروزی باقی نمی‌گذاشت تا تصویر جوانان ۲۰ ساله از کوچه و محله‌های سراسر ایرانشهر که سوار بر تانک‌های غنیمتی بودند و لبخندشان ترجمان شیرینی پیروزی و پوززنی عرعرانه‌ای که پوست شیر پوشیده و هوس نعره کرده بود. تا البته خیلی چیزهای دیگر که در این مختصر نگنجد. درود بر پهلوانان ایران‌زمین که به بیابانگردها حالی کردند یک‌بار تمدن این سرزمین را به غارت بردند، بار دیگر ممکن نیست. @mardihamorteza
Telegram Center
Telegram Center
Channel