View in Telegram
#رانده دوباره پیشِ چشمم می‌زند غلت درونِ خونِ پاکِ مهر، مغرب (سر) دنیایِ (ما) از حال رفته به زیرِ پیکرِ این غولِ غالب درونِ غارِ هول، از آسمانها به سر می‌باردم سنگِ ستاره برایم می‌دواند نیش ابری (پدر سگ! لوطیِ شلوار پاره) به من غر می‌زند چشمِ سیاهی از آن دور از دیارِ اسکلتها به رویِ تفته‌ام تُف می‌پرانند ز گندابِ دهانِ سنگ، بتها پریها، آن پریهایی که چون پیچ به چوبِ قامتم پیچیده بودند پریهایی که برقِ شعر و احساس به جامِ دیدگانم دیده بودند ز من این جویِ در صحرا رسیده چو مارِ حقه بازان می گریزد پی او می‌دوم، شاید بیاید درونِ چاهِ شب، خونم بریزد کنون در چنگهایم می‌فشارند چو افعی‌هایِ وحشی، تشنه هستند کنارِ پیکرِ خشکم میفتند ز جامِ خونِ تلخم مستِ مستند ز من ای چشمِ تو خالی بپرهیز که امشب در جهان وامانده هستم جهان از خونِ تلخم مستِ مست است من از خون بدیها مستِ مستم همی جنبم از این پس چون دُمِ سگ میفتم خسته چون گوشِ الاغان نمی دانم غریوِ بادِ سرد است و یا قاریگریهایِ کلاغان #منوچهر_نیستانی #چاپ_نشده_ها #تهران شبِ ۲۶ بهمن ماهِ ۱۳۳۳ @manouchehr_neyestani
Telegram Center
Telegram Center
Channel