📗آسمانی ترین مهربانی
📗چند حکایت از زندگانی
#امام_جواد علیه السلام نویسنده: سید مهدی شجاعی
🔖نیابت در طواف
موسی پسر قاسم می¬گوید:
به محضر حضرت
جواد شرفیاب شدم و به ایشان عرض کردم: «در مکه که بودیم می-خواستم به نیابت از شما و پدرتان طواف کنم. برخی گفتند طواف به نیابت از اوصیاء جایز نیست. شما چه می¬فرمایید؟!»
امام ما،
جواد فرمود: «جایز است. هر چه می¬توانی طواف کن.»
هم او می¬گوید سه سال بعد باز خدمت حضرت رسیدم و عرض کردم: «سه سال پیش شما طواف برای خود را رخصت فرمودید. من این بار که مکه بودم، بر دلم گذشت که به نیابت از رسول هم طواف کنم.»
حضرت سه بار فرمودند: «صلی الله
علیه و آله.»
. . . و بعد بر دلم گذشت که به نیابت از امیر المؤمنین نیز طواف کنم و سپس برای
امام حسن و سپس
امام حسین و سپس حضرت سجاد و بقیه¬ی ائمه تا روز دهم که به نیابت از شما طواف کردم.
آقای من! به گونه¬ای شده¬است که من ولایت این سروران را جزء دین خود می¬شمرم.
امام ما،
جواد فرمود: «دین¬داری حقیقی همین است. تو متدینی. وحق تعالی جز دینی این چنین را از بندگان قبول نمی¬کند.»
من گفتم:«گاهی هم به نیابت از مادرتان فاطمه سلام الله علیها طواف کرده¬ام.»
امام ما،
جواد فرمودند: «این از هر کاری برتر است. تا می¬توانی چنین کن.»
. . . و کسی پیش از آن¬که چیزی بپرسد،
امام ما،
جواد پاسخ فرمود: «شکسته نخواند.»
عرض کرد: «جانم به فدات ای فرزند پیامبر!»
و رفت.
از او پرسیدیم: «چه بود سؤال تو؟»
گفت: «می¬خواستم بپرسم آیا ناخدا نمازش را در کشتی شکسته بخواند؟»
که
امام پیش از طرح سؤال، پاسخ را کرامت فرمودند.
📚(منتهی الآمال- جلد دوم- صفحه¬ی 435 ؛ منتهی الآمال جلد دوم- صفحه¬ی 437 و 438)
@maktab_e_ahlebeit