منشأ بسیاری از خطاها، دادنِ نامهای غلط به اشیاء است. زیرا وقتی که کسی میگوید: خطوطی که مرکزِ دایره را به محیطِ آن میپیوندند برابر نیستند، بیگمان در این وقت، از دایره چیزی را قصد میکند که با مقصودِ ریاضیدانان فرق دارد. همینطور وقتی که مردم در محاسبه اشتباه میکنند، اعدادی در ذهن دارند که با اعدادِ رویِ کاغذ فرق دارند ...
اگر اذهانِ آنها را میدیدیم، در مییافتیم که در آنها خطایی وجود ندارد. با این همه به نظر ما چنین میآید که دستخوشِ خطا شدهاند، زیرا چنین میاندیشیم که اعدادی که آنها در اذهان خود دارند همانهایی هستند که روی کاغذ نوشته شدهاند. اگر این چنین نمیاندیشیدیم، باور نمیکردیم که خطا کردهاند.
مثلاً من اخيراً، وقتی که شنیدم مردی شکایت میکند که حیاطش رویِ مرغِ همسایه پرواز کرده است، مقصودش را فهمیدم و لذا خیال نکردم که او خطا میکند. بیشترِ مجادلات از آنجا ناشی میشود که انسانها به درستی منظورِ خود را بیان نمیکنند، و یا نظراتِ دیگران را بد تفسیر میکنند.
زمانی که آنها به شدت با یکدیگر مخالفت میورزند، دو حالت وجود دارد: یا نظرِ یکسانی دارند یا در موردِ چیزهای متفاوتی میاندیشند؛ در هر دو صورت چیزهایی که خطا و مهملات میانگارند، در طرفِ مقابل خطا نیستند.
#باروخ_اسپینوزا
کتاب: اخلاق
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel