#مجله_ادبی_آن
#دوره_دوم
#سروده_پیشرو
#شماره_صد_و_بیست
#شتاب
پاهایی، در زمین ریشه دوانده بودند!
انفجار فریادی را گریستیم/
در وصف زیبایی زمین
طنین شکوهمند آرزو با پرتو بیپایان،
بهاری را، به طاعت می خواند فرا!
دلی را روشن میداشت،
می خواند سرود دیگر
بسان آبشار در آزادی زیبا /
و پاهای خسته ما!
واپسین گام تو را،
تنها حضوری درخشان
در دور دست ترین مکان
می نوازد ناقوسی تازه!
#علی_عسکر_غنچه
یاس فلسفی در این سروده جوانب انتظار به بهبودی شرایط تا آرزومندی را نشانه شناسی می کند. راوی با جهان به دیالکتیک تاریخی رفته تا بتواند شَوَندِ چراها به چنین شدن ها را بیابیم. انسان اندیشی این سروده به صورت ویژه ای برای شناخت هستومندی رنج هاست. چنین بازتاب در شرایط بودن تا شدن ها پیرنگ کلی روایت محسوب می شود. انسان این سروده در بند نخست رنجموره دارد به فراخور گسترش یافتگی چراها. در بند دوم انسان با قدرت گرفتن از طبیعت به نمودی دیگر می رساند رسالت تاریخی و روشنفکری خود را. بند سوم امید می آید طبق خواستن ها از بندهای پیشین و رهایی مستولی می شود.
انسان در شعرنو کارکردی تازه و مدرن می یابد به اصالت وضع بودن. یعنی با قدرت گرفتن فردیت گرایی نقش یابی حقیقی را به جستجو می برد. چون عقل مدرن را به مدد دارد. انسان در شعر کلاسیک سخنگوی انسانی تعریف شده عرفانی و عرفی بود ولی انسان مدرن خواسته خود در اولیت شناخت باشد آنهم با عینک عقل مدرن.
پورفریاد
ارتباط با ادمین ها:
@jalilgheisari / @mohamadreza_sh
/ @aryaporfaryadhttps://t.center/majalehan