کپیتال [capital]وزن سنگینی رو روی خودش حس کرد
صورتش پوکر شد و چشماشو آروم باز کرد
روی شکمش خوابیده بود و نصف صورتش رو توی بالشت نرم و سفیدش فرو کرده بود
کپیتال با صدای دو رگه تازه از خواب بیدار شده و کسل: کاتااااشییی
کاتاشی اکلیل ازش ساطع شد: صبح به خیر
کپیتال: از روم بلند شو!
کاتاشی: اگر بلند شم باز میخوابی
کپیتال: آره چون کل شب بیدار بودم!
کاتاشی: و من کل شب منتظر بودم که باهات صبح رو آغاز کنم *اکلیل
کپیتال تکونی خورد و جدیت : برو بابا مرتیکه پاشو از روم
کاتاشی: نوچ! پاشو بریم صبحونه
*کپیتال خواست حرکتی بزنه تا کاتاشی از روش بلند شه
ولی کاتاشی روی کمر کپیتال خوابید
کپیتال پوکر به تمام معنا شد
کپیتال: خب ! ظاهرا باید اینطوری به خوابم ادامه بدم *چشماشو بست
کاتاشی: خوبه خوبه ^^
#کاتاشی
#کپیتال
#شیپ