شب بود
لبه ساختمون خرابه متروکه بلند
هرچه ساختمون ترسناک بود
آسمون زیبا و آرامش بخش بود
پر از ستاره و ابر های ستاره ای
و ماه تابان
موهایش در باد بود
آرام موج میخورد
گوشش تکونی خورد سمت صدا
کسی نزدیک میشد
اوه نیکلاس تویی؟
*نیکلاس آروم جلو اومد و کنار آوریل نشست
دمش کمی تاب خورد و عقب رفت
نگاهی به آسمون کرد
و بعد نگاهی به آوریل
نیکلاس: چطور میتونی به زیبایی ماه سفید باشی؟
آوریل کمی خندید: تکراری بود
نیکلاس : آخه ماه رو نمیشه بوسید *گوشش خوابید و لبخند ملیحی زد
آوریل سرخ شد و گوشاش سیخ بود
#نیکلاس
#آوریل
#شیپ