View in Telegram
پرستار: هوف جیکوب! باید بیشتر حواست باشه که داری چیکار میکنی! تو که میدونی اون دست بزن داره! بهتره بیشتر مراقب باشی... جیکوب هنوز یکم خیس بود حوله حموم سفید دور گردنش رو کمی به پایین موهاش کشید: آره آره میدونم خانم پرستار: با این حال! بازم انجامش میدی *درحال ضد عفونی کردن زخم سطحی پشت کمر جیکوب جیکوب رو تخت قسمت درمانگاه قصر نشسته بود و یه پرستار زن داشت زخمش رو براش درست می‌کرد، جیکوب جز اون زخم کلی کبودی و زخم دیگه داشت پیراهن دکمه دار سفیدش پایین بود و عضلات بدن و شکمش معلوم بود تازه از حموم اومده بود و هنوز کمی موهاش خیس بود جیکوب یکم خندید: میدونم میدونم! میدونی ... نمیتونم گاهی جلوی ذوقم رو بگیرم ... *با لبخند به زمین خیره شد پرستار: هوف *درحال چسب زدن رو زخم : اصلا دوران خوشی باهم داشتید؟ تا جایی که یادم میاد از دست کتک های اون همه اش اینجا بودی! جیکوب: فقط این اواخر اوضاع بد شده! لبخندی مهربون به پرستار زد: اون قبلا خیلی با من مهربون بود ! جیکوب ۱۲ ساله با شمشیر چوبی توی دستش مترسک رو زد : اینطوری؟ *به مرد قد بلند پشت سرش نگاه کرد مرد موهای آبی روشن و بلندی داشت با لباس سلطنتی سفید و طلایی : درسته! فقط مقداری محکم تر جیکوب: آهههههه *نق من خسته شدم! *جیکوب جلو اومد و چون قدش کوتاه بود مرد رو از کمر بغل کرد مرد: ... *لبخند زدن و نوازش سر جیکوب جیکوب: شما خیلی مهربونی *لبخند گنده *تصویر عوض شد و جیکوب ۲۵ ساله ترسیده با صورت خونی رو زمین جلوی مرد روی زمین حالت نیمه نشسته بود و نفس نفس میزد *مرد دستش رو مشت کرد و سعی کرد از خاطره بیرون بیاد با خودش گفت: ارباب السچر[Elscher] ... باید بیشتر مراقب رفتار هات با اطرافیانت باشه! *خیره به آسمون بیرون پنجره #السچر #جیکوب #خاطره
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily