View in Telegram
در روستا چشمهای آبی یک نفر منتظرند تا تو از ناکجا آباد بیایی شعری بخوانی مرثیه ای برای او که وقتی می رفت جیبهایش پراز بوسه بود ولبهایش پر از شیرینی روستا سکوت کرده است زیر سنگ سرد چشمهای خالی یک نفر از یادش رفته است. #سودابه_زنگنه @magazine3noghteh
Telegram Center
Telegram Center
Channel