برهانِ اثباتِ عالم بودن خداوند
مقدمات استدلال:
مقدمه اول:
قبلا با اقامه برهان، ثابت کردیم که خداوند تبارک و تعالی، همه موجودات را بالاختیار خلق کرده است، نه این که مثل واجب الوجود فلاسفه مجبور باشد بر این که اشیا از ذات او صادر بشوند.
مقدمه دوم:
علتی که مجبور است گاهی به معلول جبری خودش عالم است؛ برای مثال شخصی که مشکل رعشه دست دارد، عالم به معلول [که همان رعشه دست میباشد] است. و گاهی به معلول جبری خودش عالم نیست، برای مثال شخصی که در حال خواب راه می رود و هیچ اطلاعی از راه رفتن خودش هم ندارد.
مقدمه سوم:
عقل بداهتا حکم می کند بر این که هر علتی که مختار باشد، نسبت به معلول اختیاری خودش عالم است برای مثال یک نجاری که صندلی ساخته است، حداقلش عالم است به این که صندلی ساخته است. یک بنا که خانه ای را ساخته است، حداقلش عالم به این است که خانه ساخته است. احتمال عالم نبودن فاعل مختار به معلول اختیاری اش منتفی است؛ زیرا حکایت آن، حکایت رباتی است که بدون این که عالم به کاری باشد فقط یک سری کار ها را انجام دهد. و همان طور که معلوم است، کار هایی که یک ربات انجام می دهد اختیاری نیست، بلکه بر اساس قوانین ضرورت بخشی است که بر آن حاکم کرده اند.
تقریر استدلال:
خدا جهان را بالاختیار خلق کرده است. هر فاعل مختاری به فعل خود عالم است. پس خداوند تعالی به همه افعال خود، عالم است.
نکات مهم:
نکته اول: همان طور که روشن شد، عالم بودن خدا برهانی جدای از برهان اثبات وجود خدا ندارد. هر دوی این ها نتیجه گیری هایی است که از برهان حدوث عالم (جهان) می شود.
نکته دوم: برهانِ عدمِ محدودیتِ علمِ خداوند در جای خود خواهد آمد.
@madraseh_kalam