مدرس فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام

#رجال
Канал
Логотип телеграм канала مدرس فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
@madras_embПродвигать
1,07 тыс.
подписчиков
834
фото
77
видео
77
ссылок
قالَ الصَّادقُ علیه السلام: مَنْ تَعَلَّمَ اَلْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ عَظِيماً قم، خیابان معلم، نبش کوچه 21
#تسلیم

💠 وقتی امضای امام پایان کار باشد

✍️ امام صادق علیه‌السلام بعد از وفات عبدالله بن ابی یعفور در نامه‌ای به مفضل بن عمر فرمودند:

عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعُبَيْدِيُّ، قَالَ: كَتَبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام إِلَى الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ حِينَ مَضَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ، يَا مُفَضَّلُ ... فَوِلَادَتِي‏ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا كَانَ فِي عَصْرِنَا أَحَدٌ أَطْوَعَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِهِ مِنْهُ، فَمَا زَالَ كَذَلِكَ حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ بِرَحْمَتِهِ وَ صَيَّرَهُ إِلَى جَنَّتِهِ، مُسَاكِناً فِيهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه‌السلام أَنْزَلَهُ اللَّهُ بَيْنَ الْمَسْكَنَيْنِ مَسْكَنِ مُحَمَّدٍ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهماالسلام وَ إِنْ كَانَتِ الْمَسَاكِنُ وَاحِدَةً وَ الدَّرَجَاتُ وَاحِدَةً! فَزَادَهُ اللَّهُ رِضًى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَغْفِرَةً مِنْ فَضْلِهِ بِرِضَايَ عَنْهُ.

📚رجال الكشي؛ ص۲۴۸

● ... به جدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سوگند؛ در روزگار ما کسی مطیع تر نسبت به خدا و رسولش و امامش از ابن ابی یعفور نبود.

● و همیشه به این منوال بود تا اینکه خداوند، او را با رحمت خود، به سوی خود میراند.

● و به سوی بهشت خود در کنار رسول خدا و امیرالمومنین علیهماالسلام، میان خانه پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام سکونت داد و اگر چه خانه‌ها و مقام‌ها یکی بود.

خداوند به خاطر رضایت و خشنودی من، هر چه بیشتر از جانب خود از او راضی باشد و از فضل خود بر وی ببخشد.

#توقیعات
#رجال
@madras_emb
💠 استراتژی تقیه

❖ آیت الله محمدتقی شهیدی:

● «عبدالله کوفی» که خادم حسین بن روح بوده، توثیق ندارد. بعضی روایات می‌گوید: «خدّامنا شرار الخلق»؛ البته سندش ضعیف است، ولی خدام ائمه علیهم السلام که همه‌شان آدم‌های خوبی نبودند تا چه برسد به خادم حسین بن روح که در اوج تقیه بوده است!

● یک شخصی از همین خدامِ حسین بن روح به معاویه لعن کرد، حسین بن روح اخراجش کرد. چرا؟ برای این‌که اگر بنا بود حسین بن روح، نائب خاص، در مجتمع بغداد معروف بشود به این‌که خلفاء را لعن می‌کند، دیگر کار نمی‌توانست بکند.

● امام زمان علیه‌السلام هم می‌دانستند چه کسی را نائب خاصش قرار دهند. نرفت علماء را نائب قرار بدهد. یک شخصی که بازاری بود، نائب خاصش قرار داد که به او حساس نشوند.

● حالا این خادم هم (عبدالله الکوفی) لابد کسی بوده دیگران به او حساس نبودند، یک آدم معمولی بود، از کجا معلوم ثقه بوده؟!

🔺درس خارج فقه؛ ۳۰ آذر ۱۳۹۵

#تقیه
#رجال
@madras_emb
#رجال

💠 لزوم تبحّر برای حدس تصحیفات و تحریفات در متون روایی

● در بحث فلسفه‌ علم، یکی از توانایی‌های نظریه‌ علمی را، قدرت پیش‌بینی می‌دانند. در بحث تصحیف و تحریف نیز قدرت پیش‌بینی سقط، اهمّیت زیادی در کشف آن دارد و این قدرت برای آشنایان به اسناد و تصحیفات و تحریفات، در مرتبه‌ بالایی وجود دارد.

● به تناسب، ذکر این مطلب سودمند است که زمانی از حاج آقای والد درباره‌ی معنای «حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى‏» در زیارت جامعه‌ کبیره سؤال کردم.
ایشان فرمودند: باید در این‌جا بین نسخه بدل و نسخه اصلی جمع شده باشد، زیرا در مقابل آخرت، گاه دنیا قرار گرفته و گاه اولی قرار می‌گیرد. برای روشن شدن این امر، باید تمام نسخ موجود از جامعه‌ کبیره را مشاهده کرد.

● بنده با مراجعه به نسخ زیارت، مشاهده کردم که «حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى‏» نقل کتاب من لا یحضر الفقیه است ولی در عیون اخبار الرضا علیه‌السلام «حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى‏» است و دنیا در آن وجود ندارد.(۱)

● هر چند در اصطلاحات قرآنی، در مقابل آخرت، گاهی اولی قرار می‌گیرد، امّا در استعمالات متأخّر، مانند استعمالات روایی، به طور متعارف در مقابل آخرت، دنیا قرار می‌گیرد، و همین باعث می‌شود ناسخ با دیدن کلمه‌ی آخرت، به دنیا منتقل شده و دنیا را بنویسد، یا در حاشیه، اولی به دنیا تفسیر شده باشد و در نسخ بعدی، این تفسیر به گمان حذف شدن، به متن اصلی منتقل شده باشد.

● برای حاج آقای والد که به نسخ آشنایی دارند، در نگاه اوّل، حدس و گمان به تحریف ایجاد شد و اگر کسی غیر از ایشان بود، شاید برای او حدس هم تحقّق پیدا نمی‌کرد.

............................
۱. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۲، ص۶۱۰؛ عیون أخبار الرضا علیه‌السلام: ج۲، ص۲۷۳.


🔺درس خارج اصول استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی، تاریخ: ۱۰ مهر ۱۳۹۸


@ketabe_Estenad
@madras_emb
💠 آیا اصل در امامزاده‌ها عدالت است؟

❖ آیت الله شیخ محمدتقی شهیدی:

اصلی دالّ بر وثاقت امامزاده‌ها وجود ندارد.
مبنای آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی آن است که: «اصل در امامزاده‌ها عدالت است الّا ما ثَبَت خلافُه» ما چنین اصلی نداریم.

🔺درس خارج فقه؛ ۹ دی ۱۳۹۷

#فقه
#رجال
@madras_emb
💠 کتب حسین بن سعید اولین جوامع حدیثی شیعه(۱)

❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:

● حسین بن سعید ۳۰ کتاب در ابواب مختلف فقه تالیف نموده است. ساختار اصلی تبویب فقهی ما بر اساس کتب حسین بن سعید است.

● ساختار کتاب کافی نیز متاثّر از کتب حسین بن سعید است. باب‌بندی کتب حسین بن سعید اهمیّت زیای دارد که در بخش‌های مختلف (کتاب‌های مختلف) کافی اثرگذار بوده است.

● کتب حسین بن سعید دارای محوریّت خاصی بوده است. به عنوان مثال، در شرح حال محمّد بن اورمه آمده است: «له كتب مثل كتب الحسين بن سعيد». یعنی مصنّفین در تالیف کتاب به کتب حسین به سعید نظر داشته‌اند و بر اساس کتب او تالیف می‌نمودند.

● در مورد علی بن مهزیار نقل شده است که او کتب حسین بن سعید را اخذ نموده و سپس در برخی از کتب او روایات زیادی اضافه کرده و در برخی دیگر، موارد اندکی اضافه نموده است. پس از کتب حسین بن سعید، کتبی مثل کتب علی بن مهزیار تالیف شده است که این موارد، آغاز حرکت تالیف جوامع حدیثی است.

● کتب حسین بن سعید و علی بن مهزیار آرام آرام تمامی نقلیات حدیثی را به نقل از کتب متوجّه می‌کند.

● پیش از زمان حسین بن سعید، شواهد روشنی مبنی بر نقل از کتب وجود ندارد، ولی کتب تالیف‌شده پس از زمان حسین بن سعید، ناظر به کتبی مثل کتاب حسین بن سعید و علی بن مهزیار است. به عنوان مثال، ما منابع شیخ طوسی در تهذیب را به طور کامل استخراج نمودیم. در این استخراج تحقیقات زیادی در طی حدود ۲۰ سال انجام گرفت. مهم‌ترین منابع شیخ در تهذیب، کافی و کتب حسین بن سعید است. از کتب تالیف‌شده پیش از زمان حسین بن سعید به ندرت در این کتاب نقل شده که آنها هم منابع چندان‌ مهمی نیستند. به عنوان مثال، نقلیاتی از مسائل علی بن جعفر و کتب ابن محبوب و نوادر محمد بن ابی‌عمیر در برخی مواضع تهذیب ذکر شده است. منابع تهذیب نوعا مربوط به زمان حسین بن سعید به بعد است.

......................................
۱. کتب اولیّه روایی که تالیف شده، برخی از اصول است و برخی دیگر، از جوامع حدیثی است. جوامع خود دو دسته است: جوامع اولیه و ثانویه.

🔺درس خارج فقه؛ ۲۳ بهمن ۱۴۰۲

#فقه
#رجال
#تاریخ‌_رجال
@madras_emb
💠 حسین بن سعید اهوازی از بزرگان اصحاب حضرت هادی علیه‌السلام

● حسین بن سعید الأهوازی ثقه جلیل‏ القدر. از راویان حضرت رضا و حضرت جواد و هادی علیهم السلام است.
● اصلش از کوفه است لکن با برادرش به اهواز منتقل شد پس از آن در قم سکنی گزید.
● سی کتاب تألیف کرده و برادرش حسن پنجاه کتاب تصنیف کرده و این سی کتاب در میان اصحاب معروف است.
● حسن بن سعید همان است که رسانید علی بن مهزیار و اسحاق بن ابراهیم خضینی را به خدمت حضرت امام رضا علیه ‌السلام و بعد از آن علی بن ریان را به خدمت آن حضرت رسانید و سبب هدایت این سه نفر و باعث معرفت ایشان به مذهب حق، او بود.

#تاریخ‌_رجال
#احوالات
#رجال
@madras_emb
وثاقت_معلی_بن_خنیس_آیت_الله_العظمی_شبیری_زنجانی.pdf
151.8 KB
#رجال

📋 وثاقت مُعَلّی بن خُنَیس

❖ آیت الله العظمی شبیری زنجانی
🔗درس رجال؛ جلسه ۳۹

@madras_emb
#رجال

💠 بررسی وثاقت مُعَلّی بن خُنَیس

● در مورد جناب معلی، دو دسته از روایات وجود دارد که بعضی دال بر وثاقت ایشان و دسته ای دیگر دال بر تضعیف می باشند و به تبع این روایات(و به ضمیمه ادله دیگری که مطرح می شود) سه نظریه در مورد ایشان قابل طرح است.
وثاقت
عدم وثاقت
مجهول بودن ایشان

● ادله وثاقت معلی
۱.روایاتی که در مدح او وارد شده است
دلیل اول بر وثاقت معلی روایاتی است که در مدح او وارد شده است. در بعضی از آنها اینگونه آمده که امام صادق علیه السلام بعد از کشته شدن معلی فرمودند: «والله او به بهشت داخل شد». روایات دیگر علاوه بر آن، دلالت برتوجه ویژه امام علیه السلام به معلی و اهمیت او نزد حضرت نیز می نماید. انسان جاعل حدیث نه اهل بهشت است و نه مورد توجه امام علیه السلام.

ادامه مطلب در این موضوع را در لوح پژوهشی ذکری دنبال کنید.👇
https://mfeb.ir/home/?p=4866

#تاریخ‌_رجال

@madras_emb
#کتاب_استناد

💠 وجه تسمیه «بتریّه»

«بُتریّه» یا «بَتریّه» یا «اَبتَریّه»، شاخه ای از زیدیّه بودند.

در وجه تسمیه «بتریه»، نظرات گوناگونی بیان شده است:
أ. به گزارش کشّی، روزی رهبران این شاخه به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند، در حالی که زید هم، نزد امام علیه السلام بود. آنان به امام باقر علیه السلام عرض کردند: «ما علی و حسن و حسین [علیهم السلام] را ولیّ خویش می دانیم و از دشمنان ایشان تبرّی می جوییم و به ابوبکر و عمر نیز تولّی می ورزیم و از دشمنان آنان تبرّی می جوییم.» ناگهان، زید رو به آنان کرد و گفت: «أَ تَتَبَرَّءُونَ مِنْ فَاطِمَةَ؟! بَتَرْتُمْ‏ أَمْرَنَا بَتَرَكُمُ اللَّهُ! (آیا از فاطمه [علیهاالسلام] تبرّی می جویید؟! امر ما را قطع کردید؛ خدا [امر] شما را قطع کند!» طبق این نقل آنان از آن روز، «بتریه» نام گرفتند. (رجال الكشي؛ ص236)

ب. یکی از رهبران این شاخه، کثیر نوّاء است. برخی معتقدند چون وی ملقّب به ابتر بود (مقالات الاسلامیّین، ص68)، یا چون ابتر الید (مقطوع الید و دست بریده) بوده (السرائر، ج3، ص566) شاخه وی «بتریّه» نامیده شده است. گفته اند مغیرة بن سعید، لقب ابتر به او داده است (الحور العین، ص 155).

ج. در برخی منابع، آنان را به سبب تبرّی جستن از عثمان در شش سال پایانی خلافتش، «بتریّه» نامیده اند (مسائل الامامة، ص200).

با توجه به نام یکی از رهبران این شاخه، یعنی حسن بن صالح بن حیّ، آنان را «صالحیّه» نیز خوانده اند (رجال الطوسیّ، ص130، رقم1327).

📚 استناد؛ ص۴۵۴

#رجال
@madras_emb
#کتاب_استناد

💢 تعبیر «ثقة فی الحدیث»

● تعبیر «ثقة فی الحدیث» به معنای «مورد اعتماد در حدیث» است. در نگاه نخست، شاید تصّور شود تنها تفاوتِ تعبیر «ثقة» مطلق (بدون قید) و تعبیر «ثقةٌ فی الحدیث» این است که قید پیش گفته، قلمروِ وثاقت راوی را به روشنی بیان میکند؛ اما این قلمرو در تعبیر «ثقة» مطلق، با توجه به مناسباتِ حکم و موضوع فهمیده می شود؛ در حالی که هر دو تعبیر، صادق و ضابط بودن راوی در روایت کردن، و صحّت مذهب او را می فهمانند.

● اما با دقت در کلام رجالیان، نادرستی این تصور، روشن می شود؛ زیرا از تعبیر «ثقةٌ فی الحدیث» نمی توان صحتب مذهب راوی را برداشت کرد و این احتمال وجود دارد که آنان با آوردن قید «فی الحدیث»، تنها در مقام بیانِ صادق و ضابط بودن راوی در نقل کردن بوده اند و کاری به صحت و فساد مذهب وی نداشته اند.

● منشا این احتمال - که قابل توحه نیز، هست- برخی کاربردها در کتاب های رجالی است؛ برای نمونه:
1. تعبیر «ثقةٌ فی الحدیث» را رجالیانی به کار برده اند که در بسیاری از توثیقات خویش، تعبیر «ثقة» را مطلق آورده اند و این تعدد تعبیر، اِشعار دارد که برای تفنّن در عبارت نبوده؛ بلکه آنان به دنبال بیان مطلبی متفاوت بوده اند.
2. در برخی توثیقات، در کنار تعبیر «ثقةٌ فی الحدیث» تعابیری دیگر برای بیان صحت مذهب راوی به کار رفته است؛ برای نمونه: «ثقة فی الحدیث، صحیح الاعتقاد» (رجال النجاشیّ، ص84، رقم203) ... این کاربردها اشعار دارد که گویا رجالی، تعبیر «ثقةٌ فی الحدیث» را برای بیان صحت مذهب راوی کافی نمی دانسته و ناگزیر، تعابیر دیگری آورده است.
بنابراین، در توثیقاتی که تنها تعبیر «ثقةٌ فی الحدیث» به کار رفته، نمی توان گفت رجالی در مقام بیان صحت مذهب راوی بوده است.

● تعبیرهای «ثقة فی الروایة» ، «ثقه فی روایته» ، «ثقة فی الروایات» ، «ثقة فی روایته» و «ثقة فیما یرویه» نیز، مفاد تعبیر «ثقة فی الحدیث» را دارند.

📚 استناد، 352

#رجال
@madras_emb
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹توضیحات استاد معظم آقای حاج سید محمد جواد شبیری (دامت برکاته) دربارۀ ساختار کتاب «استناد»:
برخی از اصطلاحاتی که در کتب «درایه» ما آمده، برگرفته از کتب درایه عامه است در حالی‌که درایه عامه بر اساس واقعیت‌های موجود در حدیث عامه تدوین شده است . ما در «اصول الرجال» محور اصلی را اسناد شیعی، آن هم از کتب اربعه، قرار دادیم و سعی کردیم که واقعیت‌های موجود در کتب حدیثی شیعه را پر رنگ و ضابطه‌مند کنیم و اصطلاحاتی را که مثال‌های بسیار اندکی در کتب حدیثی ما دارند، حذف کردیم.
مباحث کتاب «استناد» نسخۀ مفصل و تکامل یافته مباحث «اصول‌الرجال» است. مباحث مختلف این مجموعۀ ارزشمند را بارها با محققین این کتاب بررسی و مباحثه کردیم تا مباحث آن از اتقان لازم برخوردار باشد. نکتۀ مهم دیگر درباره این اثر آن است که «استناد»، اوّلین کتابی است که شیوۀ استنباطِ رجالی آیت الله والد «دام ظله» در آن منعکس شده است.
#استناد #رجال
@mfeqhi
#کتاب_استناد

💢 توحید مختلِفات

● در اسناد روایات، گاه از یک راوی، با عناوینِ گوناگون یاد شده است؛ بدین گونه که گاه، نام راوی و نام پدرش به کار رفته و گاه، کنیه و گاهی نیز، لقب او به کار رفته است.

●برای نمونه، در کتاب کافی، از احمد بن ادریس گاه با عنوان ابو علی اشعری یاد میشود و از سکونی هم، گاه با عنوان اسماعیل بن ابی زیاد و گاه با عنوان شعیری نام برده میشود؛ چنان که از ابن ابی عمیر گاه با عنوان محمد بن ابی عمیر و گاه با عنوان محمد بن زیاد یاد دیگر عناوین یاد می شود.

●این شیوه نام بردن سبب پیدایش عناوین گوناگونی در طریق ها شده که مراد از همه آنها یک راوی است؛ از این رو؛ بحث «توحید مختلِفات» و بررسی اتّحاد عناوین مختلف، مطرح می شود؛ بحثی که در علم رجال اهمیّت دارد، به ویژه هنگامی که تنها یکی از عناوین، در کتاب های رجالی توثیق شده باشد.


📚 استناد، ص311

#رجال
@madras_emb
💠 ویژگی‌های صاحب «قاموس الرجال»

❖ از بیانات آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی:

● از ویژگی‌های مؤلف «قاموس الرجال» دقت نظر، وسعت اطلاع و استفاده از منابع مختلف و توجه به تصحیفات و یافتن علل تصحیفات و توجه به اشتباهات بزرگان و علل اشتباه آنها است. ایشان در این جهات از افراد کم‌نظیر یا بی‌نظیرند، هم از لحاظ دقت‌نظر، هم از لحاظ آگاهی.

● آقای حاج شیخ محمد تقی شوشتری اطلاع کامل از رجال شیعه دارد؛ مثلاً در فلان کتاب تاریخ، یا در فلان کتاب شعر و کتب ادبی دیگر به مطالبی برخورد کرده‌اند و به نکاتی دست یافته‌اند که تا تضلّع در رجال نباشد، توجه به آنها حاصل نمی‌شود.

● ایشان در اثر کثرت تنبهات و کثرت احاطه‌ای که در علم رجال داشته‌اند، گاهی مطلب دور از ذهنی را از یک مطلب شعری یا یک مطلب تاریخی برای موضوع رجالی کشف کرده‌اند و برای مطالب رجالی به کار برده‌اند و این ابتکاری است که کمتر کسی دارد.

● ممکن است شخصی از استعداد و نبوغ بی‌نظیر برخوردار باشد، ولی اگر سنین متمادی کار نکرده باشد، نمی‌تواند بعضی از مشکلات و جهات مخفی را به دست بیاورد؛ مثلاً فرض کنید در باب حدود و دیات روایتی باشد که متضمن نکته‌ای متناسب با باب طهارت است. شخص فقیهی که به فقه احاطه دارد، می‌تواند بگوید که از این روایت برای فلان مطلب می‌توان سود جست؛ چون نقاط تاریک مسائل فقهی را می‌داند و می‌تواند بگوید که این روایت در غیر بابش ذکر شده و آن نقطه و نکته تاریک را می‌تواند روشن کند.

● ایشان چون در رجال سیر کرده و جهات تاریک و مبهم رجال را می‌داند، یک وقت در شعری مطلبی می‌یابد که متنبه می‌شود که این شعر آن نقطه تاریک را روشن می‌کند.

● ایشان علاوه بر احاطه بسیار، فهم فوق العاده‌ای نیز دارند و از این احاطه و فهم هم استفاده‌های بسیار زیادی کرده‌اند.

📚 جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص۷۳

#رجال #قاموس_الرجال
@madras_emb
💠 تاویل احادیث و لجاجت

❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:

علی بن ابی حمزه بطائنی از سران واقفه بوده و در زمان امام رضا علیه السلام هم از دنیا رفته و بنابر نقل حضرت رضا علیه السلام فرمودند: او در قبرش نشانده شد و درباره امامان عليهم السلام از وى پرسش گرديد و او نام همه آنها را گفت، تا آن كه به من رسيد. درباره من از وى پرسش شد و او پاسخى نداد. پس، چنان ضربه اى بر سرش كوفتند كه گورش آكنده از آتش شد. (1)

مساله و مشکل اصلی علی بن حمزه بحث مالی نبوده، در روایت هست تاویل احادیث و آبرو بوده است. می‌گوید یک سری روایاتی را علی بن ابی حمزه دیده بوده خیال کرده بوده که مراد از این روایت قائم بودن حضرت امام کاظم علیه السلام هست و به این عنوان مطرح می‌کرد، بعد که متوجه اشتباه خودش شده بوده ولی نخواسته آن اشتباه خودش را ازش اجتناب کند ، فَلَجَّ، در روایت هست که لجاجت ورزید و بر اشتباه خودش پافشاری کرد.

ابْنُ عِيسَى عَنِ الْبَزَنْطِيِ‏ فِيمَا كَتَبَ إِلَيْهِ الرِّضَا علیه السلام فِي الْوَقْفِ عَلَى أَبِيهِ علیه السلام أَمَّا ابْنُ أَبِي‏ حَمْزَةَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ تَأَوَّلَ تَأْوِيلًا لَمْ يُحْسِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَهُ فَأَلْقَاهُ إِلَى النَّاسِ فَلَجَ‏ فِيهِ وَ كَرِهَ إِكْذَابَ نَفْسِهِ فِي إِبْطَالِ قَوْلِهِ بِأَحَادِيثَ تَأَوَّلَهَا وَ لَمْ يُحْسِنْ تَأْوِيلَهَا وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَهَا ...(قرب الإسناد؛ص351)

ضمن نامه‌اى كه حضرت رضا عليه السّلام به بزنطی پیرامون واقفه نوشته اند آمده: اما پسر ابى حمزه مردى بود كه تاويلى نمود نادرست و اطلاعى راجع بآن نداشت بمردم القا نمود و لجاجت كرد و نخواست خود را تكذيب كند با احاديثى كه تاويل نادرست و جاهلانه نموده بود و ....
——————————
1. أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ بَعْدَ مَوْتِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ: إِنَّهُ‏ أُقْعِدَ فِي‏ قَبْرِهِ‏ فَسُئِلَ‏ عَنِ‏ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) فَأَخْبَرَ بِأَسْمَائِهِمْ حَتَّى انْتَهَى إِلَيَّ فَسُئِلَ فَوَقَفَ، فَضُرِبَ عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةً امْتَلَأَ قَبْرُهُ نَاراً. (رجال الكشي؛ ص403)

🔺درس خارج فقه؛ 15 آبان 1402

#اعتقادات #واقفه #فرق_ادیان #رجال
@madras_emb
#کتاب_استناد

💢 واقفه؛ کِلاب مَمْطُوره

● «واقفه» در اصطلاح عام، برای همه فرقه هایی به کار می رود که بر امامی توقف کنند و شهادت آن امام و جانشینی فرد دیگر پس از ایشان را نپذیرند؛ «سبأیّة» و «ناووسیّه» و «مولّفة» این گونه اند. ولی مراد از واقفه در کتب رجالی، اصطلاح خاصۀ آن، یعنی توقف کنندگان بر امامت امام کاظم علیه السلام است.

●فرقه واقفه به چند گروه تقسیم شده اند:
گروهی از آنان معتقد شدند امام کاظم علیه السلام، مهدی قائم است و از دنیا نمی رود تا آنکه شرق و غرب را به تصرّف خویش در آوَرَد و زمین آکنده از جور و ستم را با عدل و داد پُر سازد.
برخی از اینان، بر این باور بودند که امام رضا و امامان پس از ایشان علیهم السلام، امام نیستند؛ بلکه خلفایی هستند که یکی پس از دیگری می آیند تا هنگامه خروج امام کاظم علیه السلام فرا رسد؛ از این رو، پذیرش خلافت ایشان برای مردم لازم است ... .

● در میان امامیه همه گروههای واقفه به «ممطوره»(1) نیز معروف شدند.
———————
1. سبب این معروف شدن این بود که علی بن اسماعیل میثمی و یونس بن عبدالرحمن با یکی از واقفه مناظره می کردند؛ هنگامی که سخن میان آنان اوج گرفت، علی بن اسماعیل رو به وی کرد گفت: «ما انتم الّا کلاب ممطورة» (شما جز سگانِ باران خورده نیستید!) یعنی شما از مُردار بدبوترید؛ زیرا هنگامی که سگ، باران خورده و خیس می شود از مُردار بدبوتر می شود (فرق الشیعة، ص81-82).

📚 استناد، ص464

#اعتقادات #فرق_ادیان #واقفه #رجال
@madras_emb
💠 زمان پیدایش واقفه

❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:

● معمولا مبدء پیدایش جریان وقف، دوره‌ی پس از شهادت امام کاظم علیه السلام (۱۸۳ هـ ق) دانسته می شود؛ همان زمانی که برخی از وکلای آن حضرت به خاطر اموال زیادی که در اختیار داشتند، امامت امام رضا علیه السلام را انکار کردند.

● اما قرائنی هست که نشان می دهد مقداری قبل از شهادت امام کاظم علیه السلام و در زمان زندان آخر حضرت (که از سال ۱۷۹ آغاز شد)، زمزمه های وقف موجود بوده است. شیخ طوسی در کتاب الغیبه نقل می کند که پس از وفات امام کاظم علیه السلام، بر فراز جسر بغداد بر جنازه ی آن حضرت ندا دادند و گفته شد که «این همان کسی است که رافضیان می پندارند زنده است و نمی میرد» (۱)

● البته این مطلب حداکثر در همان زمان زندان آخر امام کاظم علیه السلام قابل طرح است و وجود جریان وقف در پیش از آن قابل پذیرش نیست.

● این امر از شواهد واقفی نبودن ابوبصیر یحیی الاسدی است. چرا که وفات او در سال 150 (یعنی در حدود سی سال پیش از زندان آخر امام کاظم علیه السلام) گزارش شده است. لذا او اصلا جریان وقف را درک نکرده و واقفی شمردن او اشتباه است.
__________
۱- در اینجا توجه به این نکته مناسب است که این مطلب که در زمان ائمه‌ی گذشته علیهم السلام، برخی شیعیان، امام زمان خود را همان مهدی موعود می دانستند که عمری طولانی خواهد کرد، خود این امر از شواهد اصالت و استواری باور مهدویت است. یعنی اصل باور به این که امامی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مدتی طولانی در پرده‌ی غیبت می ماند و سرانجام ظهور می کند و جهان را بعد از فراگیری ظلم و جور از عدل و داد آکنده می کند، مطلبی مسلم بوده است؛ اگرچه برخی در مصداق آن اشتباه می کردند و یا عامدانه و به انگیزه های دنیوی، دروغ می گفتند (همان طور که در مورد سران واقفه مشهود است) و مهدی موعود را بر ائمه‌ی پیش از امام دوازدهم علیهم السلام تطبیق می دادند. اما به هر حال اصل باور مهدویت به سبب تاکیدات اهل بیت و خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، باوری مسلم و مفروغ عنه در بین مذاهب مختلف بوده است. چنانکه ابن حجر عسقلانی محدث بزرگ اهل سنت چنین نقل می کند: «تواترت الأخبار بأن المهدي من هذه الأمة وأن عيسى يصلي خلفه»

🔺درس خارج فقه؛ مورخ 1395/10/28

#اعتقادات #فرق_ادیان #واقفه #رجال
@madras_emb
فعالیت فرهنگی فطحیه.pdf
2.5 MB
مقاله: فعالیت فرهنگی فطحیه در انتقال حدیث امامیه
سید علیرضا حسینی شیرازی

#مقاله
#رجال
@madras_emb
💠 در باب تفسیر علی بن ابراهیم قمی
📌 قسمت دوم

با شواهدی می توان موارد منقول از تفسیر علی بن ابراهیم در تفسیر موجود را از باقی آن تمییز داد. گذشته از مواردی که تصریح به نقل از علی بن ابراهیم شده، در مواردی نیز سند حدیث از اسناد مشهور علی بن ابراهیم است؛ مانند «عن ابیه عن ابن ابی عمیر».
اما آیا این موارد معتبر است؟
با مقایسه ی منقولات تفسیر موجود با منقولات مجمع البیان و تاویل الآیات از علی بن ابراهیم، قرابت زیاد بین آنها روشن می شود و همین هم فی الجمله شاهد اعتبار منقولات تفسیر موجود است. اما اختلافاتی نیز بین آنها هست که نمی توان آنها را از باب اختلاف نسخه انگاشت، اختلافاتی که شبیه تقریر دو شخص از درس یک استاد است؛ بلکه در مواردی حتی این وجه نیز اختلافات را توجیه نمی کند و به نظر می رسد که خود مطلب دو گونه القاء شده است.
در مجموع به نظر می رسد که منقولات تفسیر موجود از علی بن ابراهیم اعتبار متوسط دارد؛ به این معنی که اگر غرابتی در سند و متن آن نباشد اعتبار خواهد داشت.
این نظریه توسط آیة الله شبیری طرح شده و استاد نیز مقاله ای در حدود ۸۰ تا ۹۰ صفحه در این باب نوشته اند که هنوز چاپ نشده است.

📎 برگرفته از کانال طرائف
🎙 درس خارج فقه استاد معظم حاج آقا سید محمد جواد شبیری مورخ ۹۶/۹/۲۶
#رجال
@madras_emb
💠 در باب تفسیر علی بن ابراهیم قمی
📌 قسمت اول
در مقاله ای روایات تفسیری منقول از علی بن ابراهیم در کافی مورد بررسی قرار گرفته و از عدم ذکر آنها در تفسیر موجود، نقصان تفسیر موجود نتیجه گرفته شده است. به نظر ما این استدلال تمام نیست. صرف این که علی بن ابراهیم در سند روایتی باشد، دلیل نمی شود که آن روایت در کتاب علی بن ابراهیم باشد؛ چرا که ممکن است علی بن ابراهیم صرفا در طریق به کتاب شخص دیگری باشد و به این جهت در سند قرار گرفته باشد. حتی ممکن است علی بن ابراهیم آن روایت را ندیده باشد و صرفا به جهت اجازه ی عامی که نسبت به کتب آن شخص داده در سند آمده باشد.
بله در برخی موارد ممکن است با شواهدی اثبات کنیم که منبع روایت، کتاب علی بن ابراهیم بوده است؛ مثلا اگر سند روایت، «علی بن ابراهیم رفعه» باشد معلوم می شود که منبع، کتاب علی بن ابراهیم بوده است؛ چرا که تعابیری مانند «رفعه» و «یرفعه» نشان می دهد که کتابی که منبع حدیث بوده قبل از رفعه و یرفعه بوده است زیرا این تعابیر در طریق به کتاب قرار نمی گیرد.
بله اصل مدعی و این که ظاهرا تمام تفسیر علی بن ابراهیم در تفسیر موجود نقل نشده، صحیح است.

#رجال
@madras_emb
بازخوانی اکثار بر وثاقت.pdf
1.2 MB
مقاله: بازخوانی نظریه «دلالت اکثار بر وثاقت» (با تکیه بر تقریر استاد سیدمحمدجواد شبیری)
سید علیرضا حسینی شیرازی

#مقاله
#رجال
@madras_emb
Ещё