افکار یه دیوانه

الان از شانش بدم تا برقو روشن کنم میبینه::::))))

رسما با خوندن کلماتش داستانش تو ذهنت شکل می‌گیره، جزئیات و توصیفش اصلا فوقالعاده ست>>>

اما نوشته های آلبر کامو واقعا یه چیز دیگن....

ببینید داستایوفسکی، آگاتا کیریستی و هر نویسنده دیگه ای میدونم قشنگ مینویسه و نوشته هاشون شاهکاریه برای خودش

time:)

Dina>>>

just some overthinking

understand = Fucking while standing

من هیچیم نمیشه عا

داداشم امده با بالشت میزنه بهم مامانم میگه نکن بالشت خراب میشه::::))))😂😂

یکی نیست بگه انرژی زخیره کن😔

دیگران روز قبل مسابقه در حال استراحتن من در حال امتحان کردن چیزایی که میتونم بزنم تو مسابقه::::))))

اثرات نارحت بودن اون دوستی که مامان اکیپه😭😂

آخ ولی مامان بزرگم بهترین لحظه رو واسه عکس یه دفعه ای انتخاب کرد خیلی خوبه😭😔

یه نفر: چرا همه وقتی تولدشونه ازت فرار میکنن؟
من تو تولدا:

یه نفر: چقدر کرم داری؟
من همون لحظه:

ببخشید:)

آخ میخواستم این جا غر نزنم...

درسته داغ کردن مجلس رو بدم به مردا و پسرای جمع تا خودم کم کم از خستگی بخوام پناه ببرم به قهوه

چقدر رو اعصاب عه که اگه دلقک بازی در بیارم توی همچنین جمعی بجای خندیدن و اهمیت دادن به حرفم میگن جا اینا پاشو پذیرایی کن...