چه خستهایم، شبِ خوابِ جاودانه کجاست
یگانه راه گریز از غم زمانه کجاست
مرا که نای نفس نیست در تراکم بغض
مجال خنده کجا، فرصت ترانه کجاست!
زِ خوشزبانی خصمانهی تو بیزارم
حلاوتِ سخنِ تلخ دوستانه کجاست
مقیمِ مشغلهی شهر گیسوانِ توایم
پریشحال و پریشانسریم، شانه کجاست
کجاست سادگیِ آسمانِ چشمانت
هوای پاک غزلهای عاشقانه کجاست
#هادی_محمدحسنی |
@maanagara