View in Telegram
وقت رفتن شد پرستوی دلم بالش گرفت رعد و برقی زد نگاهت این دلم آتش گرفت آتشی بر جان زد و شمع دلم را خوب سوخت عاقبت زین سوختن مرغ دلم جانش گرفت من شدم مجنون و لیلای فریبایم شدی وقت رفتن کودک بیچاره ام پایش گرفت من سراپای وجودم آتش عشـــــق تو شد کودکم در سینه و آغوش تو خوابش گرفت ‌ ‎‌‌‌🌴🌴
Telegram Center
Telegram Center
Channel