View in Telegram
آن قدَر در شهر بیماریّ مُزمِن ریخته شاخه‌ی کافر ، بماند برگ مؤمن ریخته شُکر می‌گویم خدا را پُشت بام خانه‌ها دیشِ دیگر آبروی نصب آنتن ریخته بس که در استیج های انجمن ها خوانده‌ام چند وقتی هست دیگر ترسم از سِن ریخته تا کمر باریک دیدی گول ظاهر را نخور توی پوشاکِ زنانه صد مُدِل گِن ریخته مردم از دار و ندارم باخبر هستند چون از بشر من به گمانم بیشتر جِن ریخته کور شد محسن، رفیقم! بعد دیدم تا کمر شامپوی گلنار در حمام محسن ریخته کودکان کار و سر توی زباله در وطن مثل فقر بچّه‌ای مانند اوشِن ریخته قیمت اجناس در بازار طوری هست که در کنار کُرک و پر ، اشک از محاسن ریخته نه فقط ماشین چینی بیشتر هست از پراید زعفرانِ چین چرا در شهر قائن ریخته ؟ ما شراب و حوری و جنّت نمی‌خواهیم شیخ هر دو مورد در جهان تا حد ممکن ریخته در وزارتخانه ها هم به ازای یک وزیر پنج تا نایب رئیس و ده معاون ریخته خانه می‌خواهم اگر ضامن جز الزامات هست وام می‌خواهم ولیکن نسل ضامن ریخته توی ظاهر های مسئولین ما ها داغ مُهر! ذاتشان را هم خدا در ظرف باطن ریخته شعر من سر درد دارد احتمالا همسرم توی طبع شعر من ویروسِ میگرِن ریخته تسمه تایمم پاره شد که هر بلایی را خدا بر سر هر کس در اینجا هست ساکِن ریخته وعده ها دادند اول از قبوض آب و برق آبروی هر چه مسئول است لاکِن ریخته #مهدی_خداپرست #طنزپرداز @m_khodaparast1
Telegram Center
Telegram Center
Channel