༆
#Good_Morning ࿐
༺ 𝑪𝒉𝒂𝒑𝒕𝒆𝒓:
#Oneshot༺ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:
#Chanbaek༺ 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:
#Generalاولین بار که صدات رو شنیدم، تنها چیزی که جلوی چشمهام بود، سقف سفید و خالی بود. لامپ دیوارکوبی که نور زردش روی صورتم میفتاد، نمیتونست سرمایی که زمستون زندگیم و ملافهای که تنهایی بینش دراز کشیده بودم رو گرم کنه... ذهنم مثل کوهستان سردی بود که هر حس جنبنده و آرزویی که داخلش وجود داشت، به خواب زمستونی فرو رفته بود و برفِ سرما و مرگ تمام برگهای سبز و گلبرگهای سوخته از سرماش رو پوشونده بود.
من مرگی بودم که راه میرفت. حرف میزد و ادای زنده بودن درمیاورد. اما شب که میشد، به تابوتش برمیگشت و پشت سردش رو به ملافه سفیدش تکیه میداد و چشمهای تاریکش رو به نور گرم میدوخت...
همهچیز سرد و تاریک و مهگرفته بود. تا اینکه صدای تورو شنیدم.
-صبح بخیر!
|
╰❥ 「
@lucidreamers1485 ˩