خداوندا آرامم کن؛ همان گونه که دریا را پس از هر طوفانی آرام میکنی راهنمایم باش که در این چرخ و فلک روزگار بدجور سرگیجه گرفته ام ایمانم را قوی کن که تو را در تنهایی ام گم نکنم.
اندوه و اضطراب ، آدم را مریض می کند . انگار که سلول های جسمِ آدمی ، به حالِ دلش بند باشند ، حالِ دل که بد باشد ؛ آدمی ضعیف می شود ، تب می کند ، زمینگیر می شود . انگار که تک تک ذرات جسمش تحصن کرده و گوشه ای کز کرده باشند ...
حالِ دل که بد باشد ؛ پروانه ها به پیله بر می گردند ، شب تاب ها بی نور می شوند ، خورشیدها طلوع نمی کنند و تاریکی ، ادامه می یابد ، و تاریکی قدرت می گیرد ، و تاریکی بزرگ تر می شود ، اما به اوج که رسید ؛ سپیده سر می زند و خورشید ، از مشرقِ آزادی طلوع می کند . باید باور کنیم که صبح می شود ، شاید دیر ، شاید سخت ، ولی صبح می شود !