حس میکنم با یه حجم زیاد از داده های خوب پر شدم برای همین دیگه هیچیم بنظرم خوب نیست، نقاشیم یه قدر کافی خوب نیست، عکاسیم بقدر کافی خوب نیست، ساز زدنم به قدر کافی خوب نیست، نوشتنم بقدر کافی خوب نیست، همیشه یکی هست بقل دستم، یه چنلی، یه پیجی، که بازش میکنم و میبینم که تو هرکدومشون از من بهتره که به کنار من در برابرش هیچ هم محسوب نمیشم.