چند رباعی از کتاب تذکرةالمعاصرین
#حزین_لاهیجیتصحیح معصومه سالک
@literature9دور از تو، ز رشتههای آهِ سحری
بستم کمر خویش به عزم سفری
دانم که به پای خود به جایی نرسم
چون خار رَوم مگر به پای دگری...
#میرزا_علیخان_گلپایگانی✦••┈❁✿❁┈••✦
از روز ازل، رضا به تقدیر شدیم
صدجا سگِ نفس را گلوگیر شدیم
بر خوانِ کسی چشم طمع نگشودیم
خوردیم ز بس گرسنگی، سیر شدیم!
#فاتح_گیلانی✦••┈❁✿❁┈••✦
در دل ز غم تو خارخاری دارم
از داغ به سینه لالهزاری دارم
افسرده شدهست گلشنِ باغِ نظر
ای گریه! بیا که با تو کاری دارم
#سید_اصفهانی ✦••┈❁✿❁┈••✦
عمری به رهِ وفا نشستیم عبث
دل جز تو به دیگری نبستیم عبث
در کوی تو قدرِ هر سگی بیش از ماست!
ما اینهمه استخوان شکستیم عبث...
#غنی_تفرشی✦••┈❁✿❁┈••✦
ای در سرِ شوریدهی من شور از تو
وی چشمِ جهانبینِ مرا نور از تو
مانند چراغ صبح، ای جان جهان!
نزدیک به مردن شدهام دور از تو...
#میرزا_مهدی_مستوفی