@literature9 چُلمَن. (صفت) چِل. چُلمَنگ. در تداول عامه، کسی که زود فریب خورد. گول. در اصطلاح عوام؛ مرادف پَخمه و پَپِه و پُفیوز است. فریب خوار. آنکه به فریب، مال وی توان ستد. غَیّی. نادان. سَفیه. اَبله. هَپَل هَپو. ضعیفعقل. دَبنگ. هالو. خُل. و رجوع به پَخمه و پَپِه و چِل و چلمنی شود.
#لغتنامه_دهخداچُلمَن: آنکه زود فریب میخورد، هالو، بیعرضه، بیدست و پا، زودباور، ابله...
به گمان آیلرس با واژه چِل ارتباط دارد.
#فرهنگ_ریشه_شناختی_حسن_دوستچُلمَن:
رندها و زرنگها و لطیفهگوهای از اهل اصفهان را عموماً میگویند.
#فرهنگ_واژههای_عامیانه#در_دوره_قاجار#رضا_حکیم_خراسانی