@literature9 حضیض مُنحنی نویسندگی
امیرخانی!
کتاب: ر ه ش
نویسنده:
#رضا_امیرخانیناشر:
#افقصفحات: 200
قفسه:
#زبان_و_ادبيات#ادبیات_داستانی#رمان_فارسی#رمان_اجتماعیامتیاز: ☆☆☆★★
🔸 رهش اثبات این مدعاست که
امیرخانی دیگر نمیخواهد یک نویسنده باشد و ترجیح میدهد که یک روشنفکر یا مُصلح اجتماعی نامیده شود. کتاب جدیدش رسما یک بیانیه و یا مقاله علیه معیارهای شهرسازی در تهران است که نهایتا چیزی بیشتر از یک حس نوستالژیک در حد خونهی مادربزرگه و گلدانهای شمعدانی به مخاطب اضافه نمیکند.
🔹 مشکل رهش این است که بنیاد و اساس خودش را بر مبنای شعار تعریف کرده و این حجم عظیم از شعارزدگی واقعا برای ساکنین پایتخت ملال آور و البته نوستالژیک و برای مخاطب غیرتهرانی، بی معنا و مفهوم است؛ نوعی «خوشا به حالت ای روستایی» است که انگار تبدیل به یک رمان شده است.
🔸 فحشهای بیجا و بدون دلیل
امیرخانی به نمادهای مذهبی مثل سپاه و بسیج و حتی شخصیت احمق داستان - علا، شوهر لیا - که به طرز اَسفباری مذهبی و ریاکارانه است و در ادامه، به مبتذلترین و کلیشهایترین حالت ممکن قرار است از او متنفر شویم، واقعا غیرقابل درک است.
🔹 نویسنده کتاب را در حالت عصبانیت نوشته و برای همین به همه فحش داده است؛ به بسازوبفروشها، به مدیران شهرداری، به مردم، به همه و همه به جز مسئولان سفارت بریتانیا در تهران که اتفاقا مورد تمجید آقای
امیرخانی قرار گرفته است؟ بابت چه؟ بابت سبز نگه داشتن بخشی از خاک اِشغال شدهی تهران! حکایت همان جوک مسخرهی تلگرامی که خوب شد برخی از اشیا باستانی ایران به لوور فرانسه دزدیده شد تا سالم بماند.
🔸 شخصیت صِدّیقه دقیقا قرار است چه بخشی از روایت داستان را برای ما باورپذیرتر کند؟ مهندس که جز سیاسی بودن چیزی ندارد، دقیقا مصداق کدام پدیده است؟ علا چرا اینقدر غیرمنطقی بد و اعصاب خردکن است و اِرمیا چرا اینقدر غیرمنطقی، خوب و دوستداشتنی است؟ این تعابیر رویایی از دوشین شیر بز و مصداقهای دیگرش، واقعا چه تناسبی با فحشهای واقعی
امیرخانی که به مسئولین شهری میدهد، دارد؟
🔹 رهش را در مجموع باید نقطهی پایین منحنی نویسندگی
امیرخانی دانست. اگر "منِ او" قلهی کار او باشد که هست، "بی و تن" در حکم سراشیبی کوتاهی بود پس از آن؛ "جانستان کابلستان و نفحات نفت" را هم در کوهپایهها باید جستجو کرد؛ "قیدار" هم رگههایی از انحطاط قلم را برای ما به نمایش گذاشت و حالا "رهش"، تیر خلاصی است به تمام امیدهایی که به
امیرخانی نداشتیم.
https://goo.gl/HXnFt1@literature9