ㅤ𝂭ㅤㅤ𝑝𝑜𝑒𝑚. 𝟏𝟕 🧺ㅤㅤׅ گاهی دلم میخواهد به عقب برگردم تا یاد بگیرم چقدر از داشته هایم قدردانی کنم. فقط برای بودن، برای نگاه کردن به اطراف، برای گم شدن در بهترین خاطراتم و پیدا نشدن. و وقتی زمان بازگشت به زندگی واقعی فرا برسد، برای همه چیزهای کوچک ارزشمندی که مال من هستند خوشحال خواهم شد.
⠀⎯ㅤ 𝓅𝗈𝖾𝗆ㅤ ﹙𝒇.﹚ㅤ𝟣𝟪 همیشه جایی در قلب شما برای من خواهد بود، این چیزی است که شما گفتید، و امیدوارم واقعی باشد. چون خیلی دوست دارم روزی که آماده باشم آن نقطه را بگیرم، اما امروز نیستم. من نمی توانم با شما باشم، هنوز نه، اگرچه من همان حسی را دارم که وقتی برای اولین بار ملاقات کردیم. وقتی به صورتت نگاه می کنم شکمم دیوانه می شود، اما نمی توانم از تو بخواهم که منتظر بمانی و جای من را نگه داری. بعضی چیزها هست که باید فعلا درستش کنم و تمام آرزوم این است که در آخر من و تو باشیم.