‍▫️رز زمستانی... 🔻رز زمستانی نام ترانه ای است که توسط یکی از شاهان آنسوی دیوار به نام بِیل شاعر سروده شده است و مادران شمالی برای فرزندانشان میخوانند... 🔹در کتاب دوم نزاع شاهان،زمانی که ایگریت توسط جان اسنو اسیر میگردد،به او میگوید که اگر جان حرامزاده ی وینترفل است،آنان با هم خویشاوند هستن... 🔻طبق این ترانه که گویا روایت گر بخشی از تاریخ مردمان آزاد و استارک های وینترفل است،گفته میشود که لرد برندون استارک مقیم وینترفل،سر بِیل شاعر،شاه آنسوی دیوار را میخواست اما به دستش نیاورد و یک روز گفت:بِیل یک بزدل است که شکارش را از بین ضعیفان انتخاب میکند... 🔹وقتی خبر به بِیل رسید قسم خورد که به لرد استارک درسی دهد؛پس به تنهایی از دیوار بالا رفت و به اسم یک نوازنده وارد دربار لرد استارک شد و برایش ترانه هایی اجرا کرد و لرد استارک آنقدر از او خوشش آمد که اجازه داد بِیل هر پاداشی را انتخاب کند و او نیز زیباترین گل گلخانه ی وینترفل را درخواست کرد و یک رز زمستانی را برداشت... 🔺اما صبح،بِیل همراه دختر دوشیزه ی لرد برندون استارک ناپدید شدند و روی بالشت دخترک،رز زمستانی بِیل قرار داشت...و پس از این،لرد استارک به برندون بی دختر معروف شد... 🔹صدها تن از نگهبانان شب برای یافتن دخترِ لرد راهی شدند اما هیچ ردی از او نیافتند،و نزدیک به یک سال گذشت و لرد در بستر بیماری افتاد و به نظر رسید که نسل استارک در خطر انقراض قرار دارد؛تا یک شب صدای گریه ی بچه ای شنیده شد و در نهایت دختر لرد استارک را همراه پسرش یافتند؛پسری که از بِیل بود...آنان تمام این مدت در سرداب وینترفل مخفی شده بودند... 🔻پسر بِیل بزرگ شد و لرد استارک بعدی شد و سی سال بعد در نبری علیه مردمان آزاد،پدر خود یعنی بِیل،شاه آنسوی دیوار را کشت چرا که بِیل حاضر نشده بود به پسرش صدمه ای بزند... 🔹در نزد خدایان هچکس از خویشاوند کش منفور تر نیست و در ادامه،زمانی که لرد استارک جدید به وینترفل بازگشت و مادرش سر بِیل را بر نیزه دید،خود را از برج به پایین پرت کرد و خود لرد استارک نیز مدت زیادی زنده نماند و توسط یکی از لرد هایش،پوست کنده شد... 🔸این ترانه سوالاتی را ایجاد میکند مانند اینکه:آیا واقعا نسل خاندان استارک به بِیل شاعر برمیگردد یا خیر؟ 🔻خب در وهله ی اول باید اشاره کنیم که این دو استارک لرد بودن،یعنی از زمان فتح اگان به بعد میزیسته اند(سیصد سال از زمان فتح میگذرد)در حالی که خاندان بولتون،تنها خاندانی که در شمال به پوست کندن دشمنانشان معروفند،هزار سال است که به استارک ها قسم وفاداری خورده و دست از پوست کندن برداشته اند... 🔹جان در همین فصل اشاره میکند که هیچ اطلاعاتی در مورد این لرد استارک ندارد و هیچ کجا این داستان را نشنیده و با توجه به حرف های اغراق آمیز مردم آزاد،میتوان این شعر را ندید گرفت...مثل تورموند غول کش که نزد جان اعتراف میکند هیچ غولی را نکشته اما این اسم را برازنده خود میداند... 🔺ایگریت نیز اشاره میکند که در ترانه های بِیل،تمام دوشیزه ها عاشق اویند،مانند دختر لرد استارک که این موضوع نیز،به نظر اغراق میاید... 🔹همچنین در مجموعه رمان های نغمه یخ و آتش،ما شاهد شاعران و ترانه سُرایان زیادی بودیم که داستان های واقعی را تبدیل به ترانه هایی بزرگ و اغراق آمیز کرده اند و این ترانه نیز ممکن است در طی سالها دستخوش تغییرات قرار گرفته باشد... 🔺در پایان جان میگوید《بِیل شما دروغگوئه》و ایگریت پاسخ میدهد《نه اما حقیقت از زبون شاعرین با حقیقت تو و من فرق داره》 🔸پس با همه ی اینها،میتوان گفت که این تنها یک آواز شب برای خواباندن کودکان در شمال دیوار است نه چیزی بیشتر... ▪️شرح تصویر:بِیل شاعر شاه آنسوی دیوار در مواجهه با پسرش لرد استارک...نبرد در گدار منجمد که به شکستی دیگر برای مردمان آزاد ختم شد... #حقایق_کوتاه #تئوری 🦁@lannister_hall