#حقایق_کوتاه
🔸دریای لرزان،بخش هشتم
♦️ایب
🔹ایبنی های بسیاری در طی زمان،شانس خود را در اسوس امتحان کرده اند؛ایشان جنگل ها را تبدیل به مزارع کرده،در تپه ها معدن حفر میکردند و بر روی رودها سد میزدند که تمام شان توسط شهر ایبیش در سواحل شمالی اسوس اداره میشدند،که روزگاری دهکده ای ماهگیری بود اما بعد ها به بندری پر رونق و دومین بزرگ شهر ایبنی تبدیل شد؛با باراندازی بزرگ و دیوارهایی سپید...
🔹اما سرانجام سقوط ایبیش نیز فرا رسید:زمانی که سواران دوتراکی دویست سال پیش برای نخستین بار به جنگل شمالی پا گذاشتند و شهر ایبیش و مزارع اطرافش را به خاک و خون کشیدند...
🔹تا پیش از این،دوتراکی ها از جنگل شمالی دوری میکردند،و برخی مدعی هستند به خاطر احترامی،یا ترسی بوده که نسبت به جنگل نشینان بومی داشته اند،و با ناپدید شدن این مردمان،راه برای دوتراکی ها هموار شد؛اما بی شک ما از حقیقت ماجرا آگاه نیستیم...
🔹ایبنی ها که مردمانی خسیس و مغرور بودند،پیشنهاد خراج دادن به کال ها در عوض صلح را رد کردند و با ایشان وارد نبرد شدند،و گفته شده که توانستند به پیروزی های مهمی دست یابند؛به ویژه بر کالی مشهور با عنوان کال اُنکوی مهیب چیره گشتند،اما هر بار کال های بیشتری با کال سار خویش از راه رسیدند،و ایبنی ها بیشتر و بیشتر عقب نشینی کردند...
🦁@lannister_hall