#بررسی
@chilememe73
خب میدونیم که اسپانیا فراکوئیست تک حزبی بود
حکومت فرانکو تو تاریخ به دو بخش تقسیم میشه یکی دوران فالانژیسم و دومی دوران محافظه کاری
زمانی که فرانکو قدرت رو گرفت تاکید زیادی بر اجرای ایده های خوزه آنتونیو سندیکالیسم ملی داشت اما وضعیت کشور به شدت بد شده بود.
چون فاشیسم بر خودکفایی تاکید بسیار داره و همینطور هر گونه همکاری با شرق و غرب رو تحریم میکنه چون بنا بر نظر اینان باعث ایجاد نفوذ خارجی میشه
وضعیت اسپانیا هم به همین شکل بود این کشور بنا به احترام زیاد نسبت به فاشیسم ایتالیا دچار بدبختی شد.
یعنی یه فضای خیلی بسته و بدون تعامل جهانی
تا اینکه آمریکایی ها کم کم به فرانکو نزدیک میشن و بهش اثبات میکنن که ما به اون بدی که فکر میکنی نیستیم و با این بهونه که دشمن مشترک یعنی کمونیست ها داریم به صلاح دو تامون هست همکاری بکنیم.
فرانکو هم که میبینه فاشیسم شکست خوردست تصمیم میگیره به آمریکا نزدیک بشه
طی این مدت نمایندگان آیزنهاور به مادرید میرن و از شدت دروغ هایی که فاشیست ها به فرانکو گفته بودن خندشون میگیره مثلا فرانکو فکر میکرد که پروتستان ها کافر هستن یا همه آمریکایی ها فراماسونن.
همین میشه که منطقی بهش توضیح میدن ما اون شیطانی که موسولینی از آمریکا ساخته نیستیم و اگر از فاشیسم فاصله بگیری میتونیم به رشد توسعه کشورت کمک بکنیم
1/4