البته که آسون نیست گذر کنی از جایی و چیزی ببینی که خاطراتت و نداشته هایت را در فرق سرت بکوبد و انتظار داشته باشی گلویت را با پنجه هایش نفشارد؟ البته که گذر از آنها آسان نیست اما غیر ممکن نیست تنها باید نبود، نداشتن و رفتن یک سری چیزها را قبول کنی و بپذیری
در انتها تنها تو و خدایت میدانید چه بر سرت آمده و گذشته نه هیچ کس دیگر، هیچ کس