.
📚جشن خاونکار و انار، از هورامان تا بوتان
✍️اسماعیل شمس
از امروز ایام سه روزه خاونکار در میان کردان یارسان آغاز میشود. داستان این سه روز و مطالب دیگری درباره سلطان اسحاق را که جشن خاونکار هم به نام اوست به قلم نگارنده در لینک زیر مطالعه بفرمایید.
https://B2n.ir/y94638
این یادداشت کوتاه تنها سعی دارد به جایگاه انار در جشن خاونکار و فرهنگ کردی بپردازد. در نظریه های نماد شناسی واسطوره شناسی، انار به سبب دانه های متعددش پیش از هر چیز، نماد باروری و تکثیرنسل و حاصلخیزی و وفور نعمت است.انار دردین زردشتی مقدس بود و زردشتیان از آن درمناسک دینی خود بهره می بردند.هم اکنون کردهای یارسان هم در مراسم مذهبی خود از این محصول استفاده می کنند.بر پایه یک روایت،در بیستون کرمانشاه هم درخت اناری روییده بود که آن را «انار فرهاد»مینامیدند.در افسانهای آمده است که فرهاد از شنیدن خبر مرگ شیرین تیشه بر سرش زد. دستۀ تیشه که از چوب انار بود،بر زمین افتاد و در خون فروریختۀ فرهاد بر خاک رویید.میوۀ این درخت را که میشکافتند، اندرونش سوخته و خاکستر بود.
یکی از مهم ترین اسطوره های مربوط به انار در فرهنگ هورامان و کردستان،اسطوره بابایادگار از پیران اهل حق است که در متون کردهای یارسان دیده می شود. بر پایه این اسطوره که ترکیبی از شیوۀ تولد حضرت عیسی(ع) و سلامت حضرت ابراهیم (ع) پس از عبور از آتش است ،بابا یادگاراز مادری به نام دادا سارا و در نتیجه خوردن دانه ای انار که در مراسم جم توسط سلطان اسحاق متبرک شده بود،به دنیا آمد و پاکدامنی مادر او پس از انداختن فرزندش به دستور سلطان در تنور داغ و سالم بیرون آمدنش اثبات گردید. در شاهنامه، رویین تن شدن اسفندیار به سبب خوردن انار مقدسی بود که زردشت به او داده بود.همچنین نقش انار در یک روایت عامیانه از مهم ترین افسانه فرهنگ کردی؛یعنی مم و زین هم دیده می شود که در آنجا هم انار به عنوان سمبل جاودانگی و حیات نشان داده شده است. پس از آنکه مم،قهرمان مرد داستان،در زندان بیمارشد،شخصیت شیطانی قصه(بکو) اناری را که با سوزن به داخل آن سم مهلکی ریخته بود به زین (قهرمان زن داستان و دلدادۀ مم )داده و به او گفت که اگر آن را به مم بدهد بیماریاش شفا مییابد و آزاد میشود.
زین هم این انار را برای مم برد. مم در خواب احساس کرد که در یمن در کنار پدر و مادرش است آنها به او میگویندکه انار مسمومی را برایت میآورند تو باید آن را بخوری تا به مرگ ظاهری بمیری،هفت روز پس از آن هم زین میمیرد و پیش تو میآید.وقتی زین انار را به او داد، مم خوابی را که دیده بود برای زین تعریف کرد. ولی زین از او خواست که هرگز انار را نخورد.مم به سخن او توجهی نکرد و پس از خوردن اناردر دیدۀ مردم فوت کرد ولی در حقیقت از دست آنان رها شد و نزد پدر و مادرش برگشت.
در ادبیات شفاهی هورامان هم افسانه ای با عنوان“دانه انار”وجود دارد که زندگی دختری را به همین نام نشان می دهد.در این داستان هم نمادهای زایش و جاودانگی دیده می شود.
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم!
قیصر امینپور
ایام خاونکار پیروز باد
https://t.center/kurdistanname