📚کرد در قفقاز و چند نکته
✍️اسماعیل شمس
🔺عنصر کرد در گنجه و حتی در تمام اران و قسمتی از ارمنستان و گرجستان نوعی برتری اشرافگونه داشت. در بردع و تفلیس هم اکراد حیثیت قابل ملاحظهای داشتند. در تفلیس که پس از سقوط شدادیان به دست گرجیها افتاده بود، تعداد آنها قابل ملاحظه بود. کردان تفلیس ،نژاد خود را به قوم عاد میرساندند. در بردع، تختگاه متروک اران هم یک دروازه شهر-باب الاکراد- هم به نام کردان خوانده میشد و طی سالها یک بازار هفتگی هم در آنجا برپا بود.
@kurdistanname
🔺نویسنده این جملات، یک پژوهشگر کرد یا کردشناس اروپایی نیست، بلکه مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب، تاریخدان و ادیب صاحبنام معاصر است که آنها را در فصل نخست کتاب "پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد" و در هنگام بحث از زادگاه و تبار نظامی گنجوی آورده است. دکتر زرین کوب در این کتاب به تفصیل درباره مفهوم رئیسه کرد یعنی مادر نظامی گنجوی سخن گفته و بر تبار کردی او تٲکید کرده است.
🔺سبب آوردن این چند جمله که تفصیل آنها در صفحه کتاب- فایل پیوست- آمده است، تحریفات برخی جریانهای تفرقهانداز درباره نام کرد و تاریخ کرد در قفقاز است. وجه مشترک نوشتههای آنان این است که عنصر کرد در قفقاز و البته آذربایجان فاقد صبغه فرهنگی و زبانی است و در گذشته به شبانان و بیابانگردان گفته شده است. آنان هرجا هم که نمیتوانند واژه کرد در منابع را به شبان معنا کنند، آن را به صورت "گُرد" یعنی سلحشور و قهرمان قرائت مینمایند و به طرز ناشیانهای از منابع تاریخی و ادبی کردزایی میکنند. نمونه روشن این کار درباره اصطلاح "رئیسه کرد" است که نظامی گنجوی در وصف مادرش آورده است، اما این افراد اصرار عجیبی دارند که این واژه نه کرد بلکه گرد است و از قضا تاریخسازان باکو هم با استناد به سخن آنان میگویند که نظامی ترک و فرزند یک بانوی جنگاور و سلحشور ترک بوده است.
🔺این دیدگاه صرفنظر از ضدیت با روایات غیرقابل انکار تاریخی مبنی بر بومی بودن کردان اران و آذربایجان راه را برای برخی ناسیونالیستهای ارمنی و آذربایجانی باز کرده است که با خیال راحت به تثبیت و توسعه روایتهای ساختگی خود از گذشته تاریخی این منطقه بپردازند. اگر در طول یک سده گذشته دولت نوظهور آذربایجان چه در شکل مارکسیستی و چه قومی آن به نسلکشی مردم کرد و اخراج و تبعید آنان از سرزمین اجدادی خود اقدام نمود، اکنون هم برخی تاریخسازان با انکار روایات مسلم تاریخی یا خیالپردازی درباره آنها سعی در زدودن عنصر کرد از تاریخ اران و آذربایجان برآمدهاند و تاریخکشی را مکمل نسلکشی کردهاند. از تاریخسازان دولت باکو و وابستگان آنها در دور و نزدیک و رقیبان ناسیونالیست ارمنی آنان که گاه مرزهای ارمنستان خیالی خود را تا مهاباد در جنوب و دیاربکر در غرب ترسیم میکنند، هیچ انتظاری نیست، اما تعجب از برخی نویسندگان ملیگرای ایرانی و ایرانشهریهاست که با نفی وجود عنصر کرد در اران و آذربایجان و تعریف کرد به مثابه چوپان یا گرد به جاده صافکن پان ترکیسم و جهان خیالی ترک از استانبول تا اویغورستان تبدیل شدهاند.
🔺امیدوارم این نویسندگان در رویه خود تجدیدنظر کنند و به جای مرجع قرار دادن برخی نویسندگان آنسوی مرز که کردستیزی آنان نه به خاطر ایران دوستی که صد البته برای ایرانزدایی از قفقاز و فراهم کردن مبانی تاریخی برای ناسیونالیسم موهوم ارمنی و باکویی است، آثار و دیدگاه تاریخنگارانی مانند دکتر زرینکوب، دکتر زریاب خویی و بسیاری دیگر از تاریخنگاران برجسته معاصر را مطالعه کنند و تاریخ و مفهوم کرد در اران و آذربایجان را با استناد به آنان بشناسند.
@kurdistanname