🟧 از دردی گریستهام که از آن من نیست/به بهانه سالروز انعقاد عهدنامه لوزان
✍ اسماعیل شمس
🔸برای تاریخنگاران گذر روزهای سال تفاوت مهمی با بقیه مردم دارد. آنان هر روزی را که میگذرد با یک واقعه و گاه چند واقعه به یاد میآورندکه شاید دیگران از آنها خبر ندارند. اگر درگذشته منجمان ایام سال را به روزهای سعد و نحس تقسیم میکردند، در دنیای مدرن هم این تاریخنگاران هستند که هر روز خدا برای آنان سعد یا نحس است و صدافسوس که برخی روزهای سعد برای برخی تاریخنگاران نزد گروهی دیگر از آنان نحس است. اگر تاریخنگاران برخی نقاط این کره خاکی و البته برخی دولتها و ملتهای جهان با ورق زدن تقویم خود شاد میشوند، تاریخنگاران دیگری هم هستند که برعکس آنان با دیدن همان صفحهها غم و اندوه بر وجودشان چیره میگردد. به باور من در تقویم صدساله اخیر، مورخان هیچ نقطه ای از جهان مانند خاورمیانه غمگین نیستند و از خاورمیانهایها هم هیچ کس همچون کردان گرفتار روزهای دردناک و تلخ تاریخ خویش نمیباشد.آنچه تلخی این روزها را افزون کرده این است که آنها را نه خود خاورمیانهایها و در اینجا مردم کرد، بلکه دیگرانی رقم زدهاند که هزاران کیلومتر آنطرفتر در آرامی و آسودگی نشستهاند.
🔸به ۵ روز زیر دقت کنید تا بدانید که تاریخ صد ساله اخیر خاورمیانه چگونه شکل گرفت و چه کسانی سرنوشت این مردم را رقم زدند. کدام دولتها زندگی عادی مردم را در کنار یکدیگر به هم زدند و سبب شدند که تاریخ یک قرن گذشته خاورمیانه با خون نوشته شود و رنج و درد آن در چند نسل بعدی و تا امروز ادامه یابد؟
۲۸
ژوئیهٔ ۱۹۱۴ /٥مرداد ١٢٩٣ روزی که رقابت میان آلمان با روسیه و انگلستان جنگ جهانی اول را آغاز کرد و خواه ناخواه حاکمان قاجار و عثمانی را هم درگیر خود نمود.عثمانی به نفع آلمان وارد جنگ شد، اما دولت ایران به طور رسمی اعلام بیطرفی کرد تا از پیامدهای حقوقی پایان جنگ، در صورت برد هر طرف مصون باشد، اما به شکل عینی هر بخشی از آن به نفع یکی از دوطرف وارد فعالیت شدند.
١٦ مه ١٩١٦/ ٢٦اردیبهشت ١٢٩٥ روزی که در قرارداد سایکس پیکو انگلیس و فرانسە با دو ماژیک رنگی خاورمیانه را بر اساس منافع خود و بیتوجه به واقعیت زبانی و تاریخی آن عین گوشت قربانی میان خود تقسیم کردند. فرانسه حاکم لبنان و سوریه شد و سایر نواحی عثمانی در اختیار انگلیس قرار گرفت.
۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ میلادی/ ۱۹ آبان ۱۲۹۷ روزی که با پیروزی انگلستان و فرانسه جنگ جهانی اول پایان یافت و این دو کشور، عثمانی را اشغال کردند و مٲموران خویش را به حکومت مردمان آن گماشتند. از آنجا که ایران بیطرف بود، طبق قانون از تقسیم مصون ماند و تا اینجای کار سرنوشت کردستان داخل ایران از کردستان در عثمانی جدا شد.
١٠ اوت ١٩٢٠/ ١٩ مرداد ١٢٩٩ روزی که میان عثمانی و طرفهای پیروز جنگ معاهدهای بسته شد که برپایه آن مناطق عربی از عثمانی جدا شدند. پادشاهی حجاز مستقل شد و زمینه شکل گیری دولت ارمنستان هم فراهم گردید. به کردهای عثمانی هم وعده خودمختاری تنها در بخش کوچکی از سرزمین خود در آینده داده شد.
٢٤ژوئیه ١٩٢٣/ ١مرداد ١٣٠٢ روزی چون امروز که در شهر لوزان سوئیس عهدنامه سور باطل و عهدنامهای جدید میان آتاتورک، رهبر ترکیه در حال تٲسیس و طرفهای پیروز منعقد شد و بخش اصلی کردستان عثمانی ضمیمه ترکیه شد. بخش دیگر آن هم پیشتر ضمیمه عراق و سوریه عربی شده بود.
🔸به این ترتیب استعمارگران بهرغم تمام قوانین انسانی و اخلاقی کردهای عثمانی را برخلاف ترکها و عربها و ارمنیهای آن نه تنها از حق داشتن یک دولت خاص خود محروم کردند، بلکه ناجوانمردانه و بیرحمانه آنان را میان سه کشور تازه تٲسیس ترکیه و عراق و سوریه تقسیم کردند. هرکس امروز به ناحیه ساحلی رود دجله در مرز مشترک این سه کشور برود، میبینید که اعضای یک خانواده و فامیل کرد با یک سیم خاردار میان سه کشور تقسیم شدهاند و یکی ملیت ترکی و دیگری ملیت عراقی و آن یکی ملیت سوریهای دارد؛ ملیتهایی که پیش از آن ۵ روز در روی نقشه جغرافیا نبودند.
🔸از صد سال پیش تا اکنون که این یادداشت را مینویسم این سه کشور در زمین بازیای که استعمارگران برایشان طراحی کردهاند در حال تبدیل روزانه کردها به ترک و عرب یا کشتن آنان هستند و کردها هم برای ابتداییترین حقوق انسانی خود یعنی زندگی در قالب هویتی که خداوند آنان را با آن خلق کرده و حرف زدن به زبانی که او برایشان وضع کرده است، میجگند و نتیجه هم ریختهشدن خون میلیونها انسان و چند برابر آن زخمی و آواره و به ضدخود تبدیل شده است.
🔸و گویا این شعر شاملو حکایت حال این مردمان در صدسال پیش است: از رنجی خستهام که از آن من نیست/ بر خاکی نشستهام که از آن من نیست/ با نامی زیستهام که از آن من نیست/ از دردی گریستهام که از آن من نیست /از لذتی جان گرفتهام که از آن من نیست/به مرگی جان میسپارم که از آن من نیست.
@kurdistanname