دلتنگی برای چیزیکه هست
________________
تا حالا شده حین نوشتن دلتون واسه نوشتن تنگ شه؟
شده تو دل وطن دلتون واسه وطن تنگ شه؟
برای من زیاد پیش میاد. من، وقتی تو خونه هستم، دلم خیلی واسه ایران تنگ میشه. اونقدر که آرزوم میشه سفر کردن به ایران.
یا وقتایی که با جون و دل مینویسم، حسرت اینو میخورم که کاش میتونستم الان بنویسم.
دیوونهام؟ «دیوانگی هم عالمی دارد.» راستش ترجیح میدم دیوونه باشم.
اما میدونین چرا دلم تنگ میشه؟ چون دلم میخاد از داشتههام بیشتر داشته باشم، بیشتر غرقشون بشم، و زیباییهاشون رو پررنگتر ببینم.
ما آدما تا وقتی وجود چیزی رو درک نکرده باشیم، نمیتونیم میلِ به خاستنش رو تو قلبمون روشن کنیم. وقتی تشنه به چشمه میرسیم و سینهای تر میکنیم، دیگه نمیتونیم دل از چشمه بکَنیم. دوست داریم بیشتر بنوشیم، مشکمون رو پر کنیم تا بعدن هم ازش داشته باشیم. و حتا اگه بشه، دلمون میخاد سرچشمه رو بیابیم و اونو مال خودمون کنیم.
دل شما هم برای چیزایی که هست، تنگ میشه؟
|
کوثر محمودآبادی
🪻نوشتگاه