آیا شاه کشتار کرد؟برای پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است میزان کشتهشدگان در یک سال منتهی به انقلابهای مهم قرن بیستم را بررسی کنیم:
۱. انقلاب روسیه ۱۹۱۷
کشندهها: بیش از ۲۰ هزار نفر
۲. انقلاب چین ۱۹۴۹
کشندهها: حدود ۱۰۰ هزار نفر
۳. انقلاب کوبا ۱۹۵۹
کشندهها: حدود ۲ هزار نفر
۴. انقلاب ضد استعماری الجزایر ۱۹۶۲
کشندهها: بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر
۵. انقلاب زنگبار ۱۹۶۴
کشندهها: ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر
۶. انقلاب نیکاراگوئه ۱۹۷۹
کشندهها: ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر
۷. انقلاب اتیوپی ۱۹۷۴
کشندهها: حدود ۱۰ هزار نفر
حال، در یک سال منتهی به انقلاب ۱۹۷۹ در ایران، تعداد کشتهشدگان چقدر بود؟
بر اساس مستندات موجود، تعداد افرادی که در خیابانها در یک سال پایانی حکومت شاه فقید کشته شدند، کمتر از ۶۰۰ نفر است. همچنین، تحقیقات انجامشده توسط عمادالدین باقی، خبرنگار حکومتی از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، تعداد کل افرادی که کشته شدند، اعدام شدند و غیره را به عدد ۳۱۴۲ نفر برآورد کرده است. نکته قابل توجه این است که این خبرنگار تعداد کشتهشدگان سینما رکس، که حدود ۷۰۰ نفر بودند، را نیز در این لیست قرار داده است، در حالی که مشخص شده است سینما رکس زیر نظر ساواک نبوده است.
برای درک عمیقتر این موضوع، باید توجه کنیم که تعداد افرادی که بلافاصله پس از انقلاب کشته شدند، تقریباً با تعداد کشتهشدگان در یک سال آخر حکومت شاه فقید همارز است. این امر نشاندهنده آن است که انقلابیون در مقایسه با حکومت پیشین خود، خونریزتر بودهاند.
علاوه بر این، امروزه بر کسی پوشیده نیست که اگر شاه فقید قصد سرکوب داشت، به جای ۵۰۰ نفر، دهها هزار نفر تنها در تهران کشته میشدند.
سوالی که پیش میآید این است: اگر شاه قصد سرکوب نداشت، چرا تانک و ارتش در خیابانها حضور داشتند؟این سوال مهمی است و پاسخ من این است که اگر نزدیک به یک سال ارتش شهر را در دست داشته باشد و حق تیر مستقیم را نیز اعمال کند، آیا تنها ۵۰۰ نفر در شهری میلیونی مانند تهران کشته خواهند شد؟
در واقع، یکی از نقاط ضعف سیستم سرکوب شاه فقید این بود که او نیروهای سرکوب خیابانی منظمی نداشت و مجبور بود ارتش را با سلاحهای سنگین وارد خیابان کند. با این حال، به علت عدم میل به سرکوب، این سلاحها بهکار نمیرفتند. این وضعیت دو فشار مضاعف به حکومت وارد میکرد: ۱. عملاً سیستم سرکوب خیابانی وجود نداشت، چرا که سربازان تنها در شرایط محدودی حق تیر داشتند. ۲. حضور ارتش در خیابانها فضای مناسبی برای پروپاگاندا انقلابیون فراهم میکرد، به گونهای که شاه در حال سرکوب شدید به نظر میرسید.
موارد فوق استدلالها و آمارهایی هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. علاوه بر این، روایتهای متعددی از زبان خود شاه درباره این موضوع وجود دارد که نشان میدهد کشتار نباید رخ میداد. بختیار نقل میکند که شاه میل و اراده سرکوب نداشت.
خود شاه در مصاحبهای با دیوید فراست اعلام کرده است که «شاهنشاهی نمیتواند بر خون مردم استوار باشد و یک شاه نباید سرکوب خونین بکند.»
همچنین، در مصاحبهای با حسین دهباشی، هادی غفاری، قاتل هویدا، اظهار داشت: «فرماندهانی آمدند و به شاه گفتند اگر اجازه دهید تهران را با صدها هزار کشته ساکت کنیم، شاه نپذیرفت.»
روایتهای دیگری نیز وجود دارد که در برخی موارد از شاه درخواست شده بود اجازه دهد اعتصابات شرکت ملی نفت را برگزار کنند، اما شاه پاسخ داد که نباید اینگونه انجام دهند و به جای آن به آنها آب و غذا بدهند.
علیرغم نزدیک به پنج دهه پروپاگاندا، دروغ و جعل نسبت به شاهنشاه آریامهر، این واقعیتها را نمیتوان نادیده گرفت. چپها و اسلامیون تلاش کردند تا از شاه تصویر فاسد، خونخوار و دیکتاتوری بسازند، اما امروز عشق و علاقه مردمان ایران زمین به شاهنشاه آریامهر مشهود است. و در اینجاست که به این جمله میرسیم: «ماه پشت ابر نمیماند.»
@Koodetagarannn II
#Reza