🔺یکی از روزهای اسفند لانجین، ظرف بزرگ سفالی از زیر زمین میآمد توی حیاط. کنا رحوض گرد وغبار یک ساله از تنش شسته میشد و شب تروتمیز میآمد توی اتاق نشیمن. با آن هیکل چاق وبزرگش پایین اتاق منتظر مینشست تا ما شاممان را بخوریم. بعد از شام مامان آستینهایش را بالا میزد. آرد وآب و روغن و شیر وشکر را که قبلاً آماد ه کرده بود، پیمانه میکرد و میریخت توی لانجین...
#نوروز_و_کودکیها#معصومه_انصاریان#نوروزدر کتابک بخوانید
👈🏽https://ketabak.org/eo28z🌿@koodaki_org