View in Telegram
Forwarded from دشت شقایق (شقایق)
«ابهام عشق» در بستر آرام دل آشوب و غوغا می کنی این عاشق دیوانه را آخر تو رسوا می کنی دلشوره می گیرد مرا در لحظه های بیقرار وقتی برای آمدن این پا و آن پا می کنی هر شب به دریای دلم سر می زند مهتاب تو امواج را با مَدِ خود پایین و بالا می کنی در سایه پنهان می‌شود چشمِ صبورِ انتظار ردِ نگاهِ خسته را در کوچه پیدا می کنی با نام تو روح غزل جان می دهد بر واژه ها ابیات پر ابهام را با عشق معنا می کنی دل بردی و دل داده ام، ای دلربای دلنشین از قاب چشمت رفتنِ دل را تماشا می کنی ‍ ‍ پهنای قلب بیکران را دوست دارم پرواز در این آسمان را دوست دارم خواندی ز عشقت قصه ای در گوش قلبم اقرار یار همزبان را دوست دارم تلفیق نور چشم تو با اشک گلها اعجاز این رنگین کمان را دوست دارم در گرگ و میشِ انعکاسِ ماه و مهرت پیدا شدن در کهکشان را دوست دارم آتش بزن پروانه ام را با تب عشق خاکسترِ آتشفشان را دوست دارم چشمی به چشمت دارم و قلبی پر آشوب این اضطراب همزمان را دوست دارم در شهر عشقت گم شدم، ای باور دل آوارگی در بی نشان را دوست دارم #مریم_حاج_علیان #آوا 🎤 #شقایق_بافرانی ❤️ @dsht_shqq
Telegram Center
Telegram Center
Channel