« جدایی»
درد سنگین جدایی سینه ام را می فشارد
قد طاقت خم شد آخر صبر هم اندازه دارد
خرده می گیرد به من ساعت به وقت انتظارت
سرزنش هایش نمک بر زخم قلبم می گذارد
اشک باران روی شیشه می خزد با بیقراری
پنجره با چشمِ گریان لحظه ها را می شمارد
خاطراتت پر زد از زندان تنگ انزوایم
باد هم یاد تو را بر دست نسيان می سپارد
من به دنبال سرابی در کویر خشک عشقم
آه از آن روزی که ابر عشق تو بر دل نبارد
کِی شود پایان بگیرد لحظه های دوری از تو
درد سنگین جدایی سینه ام را می فشارد
#مریم_حاج_علیان
🍃
دکلماتور :
🎤
میلاد
@Awazgho لینک کانال#