🌀 ۲۲ خرداد مصادف با ۱۲ ژوئن روز جهانی لغو
#کار_کودک است. بر اساس آمارهای رسمی سالانه بیش از ۲۵۰ میلیون
کودک پنج تا ۱۴ ساله در جهان از کودکی محروم میشوند؛ طبق این آمار، ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار
کار شده و مشغول به
کار تماموقت هستند و در دنیای واقعی سهم زیادی از زندگی و کودکی خود نبردهاند. این در حالی است که این آمارها تنها گوشه ای از شرایط
کار برده وار کودکان در دنیای سرمایه داری را نشان می دهد و عمق فاجعه کارکودکان در جهان، بسیار فراتر از آمارهای رسمی است.
🔻لیلا رزاقی روز یکشنبه ۲۰ خرداد ۹۷ مطلبی به مناسبت روز جهانی لغو
کار کودک در روزنامه جامعه نو کرده بود که بخش هایی از آن را انتخاب کرده ایم:
👇👇 « عرق از سر و صورت آفتاب سوخته احمد میریزد. این دوازدهمین شیشهای است که از صبح تا نزدیک ظهر، با هِن و هِن نفسهای او شکل میگیرد. وقت سرخاراندن ندارد. سوال که میپرسی به زحمت لابه لای آن همه سروصدا جوابت را میدهد. یعنی اصلا جواب نمیدهد. سر میچرخاند، خیره نگاهت میکند و باز دَم بعدی…
۱۰ – ۱۵-۱۳ ! هرچه سن و سال کارگران اینجا کمتر باشد دَمشان پرتوانتر است و تولید شیشههای رنگارنگ پر رونقتر است.. صدای خس خس سینه هم دیگر برای هیچکدامشان عجیب نیست. تا نفس دارند، میدمند داخل این شیشههای فرم نگرفته شفاف ، تا شکل بگیرند و تبدیل به کالایی مصرفی یا دکوری شوند. از مدرسه و درس و کتاب هم فقط رویایش برای احمد و بچههای دیگر این کارگاههای شیشهگری جنوب تهران باقی مانده. فقر وقتی امانت را ببرد دیگر وقتی برای یادگیری چگونه نوشتن آب و نان نیست. آب و نان میشود فکر و ذکر هر لحظهات. میشود نگاه پدر و مادر و خواهر و برادرها به دستهای کوچکت.. میشود تمام هدفت از مهاجرت به یک کشور دیگر یا تمام تلاشت برای گریز از فقر.
اصلا چند نفر از ما میدانیم چه تعداد از همان کودکانی که به آسانی و با یک دایره آنها را از سایر کودکان جدا کردهایم و نامشان را «
کودک کار» گذاشتهایم، در این کارگاهها مشغول به کارند؟! تصور کنید، همین قصه تکثیر میشود به تعداد تمام کودکانی که در دامداریها و مرغداری ها، قالیبافیها، ساختمان سازیها، آجرپزیها، سنگ نویسیهای اطراف قبرستانها، خیاط خانهها و دهها شغل ناشناخته و پنهان دیگر
کار میکنند و ما تنها آن تعدادی را میبینیم که از زیرزمینها و کارگاههای نمور جامانده و به سطح خیابانها آمدهاند. همانها که سر چهارراهها ، فروشندگی میکنند یا آنها که زباله گردند و پاکبان!! .. همانها که گاهی دلمان برایشان میسوزد و با ترحمی تهوع آور! نگاهشان میکنیم و دیوار مهربانی علم میکنیم و یا چون آن مستند ساز به اصطلاح اجتماعی!! یک شب صدقه وار میهمانشان میکنیم به شامی استثنایی در رستورانی رویایی .. گاهی اما با وجود اینکه هیچ سند قانع کنندهای برای این ادعای پوچ نداریم، بی پدر و مادر! خطابشان میکنیم یا در کشاکش اصرارشان برای خرید فال و گل و … ، انگشتان کوچکشان را لابه لای شیشه ماشینهایی که به سرعت بالا میروند، نمیبینیم.. میان این هم همهها ، کمتر شهروند عادی از خود میپرسد چرا کودکان
کار هر روز زیادتر میشوند؟ ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چه نقشی در افزایش فقر و حاشیه نشینی دارد؟ چرا لغو
کار کودک تبدیل به مطالبه اجتماعی شهروندان نمیشود و چرا هنوز کودکان بسیاری در مشاغل پنهان با صدها آسیب دست به گریبانند؟!...»
@khamahangyتماس با ما
@hkomite