📝 درباره
#قیمت،
#مزد،
#سود 🔻#کارگر در ازای مزد
نیروی کار خودش را به کارفرما میفروشد.
#نیروی_کار شامل توانایی فیزیکی جهت کار و مهارتهای فنیست که کارگر در دوره آموزش و تحربه کسب کرده است.
بههمان شیوهایکه کالاهای دیگر برای فروش در بازار ارائه شده اند، کارگر در ارائه
نیروی کار خود برای فروش، بدانوسیله در نتیجه قدرت خود را به کار در یک کالا تبدیل میکند.
🔻#مزد پرداختی کارفرما قیمتی است که کارفرما برای خرید
نیروی کار کارگر میپردازد. مانند کالاهای دیگر، قیمتی که خریدار (کارفرما) آماده پرداخت کردن است تحت تأثیر تعدادی عوامل قرار گرفته است.
یکی از اینها عرضه و تقاضاست. اگر اشتغال کامل و کمبود
نیروی کار/کارگر وجود داشته باشد، کارفرماهای منفرد با یکدیگر رقابت میکنند که کارگران موجود را برای اشتغال خاص خود تأمین کنند. آنها اینکار را با ارائه مُزدهای بالاتر انجام میدهند.
🔻کارفرمایان وجود
#ارتش_بیکاران را بیشتر ترجیح میدهند که بتوانند با استفاده از تهدید به اخراج دستمُزدها را پائین نگهدارند. این شرایطی است که اکنون در تمام کشورهای سرمایه داری موجود است. ترس از اخراج شدن در حال حاضر برخی از کارگران را متقاعد کرده که سیاست کنترل دستمُزد را بپذیرند.
🔻اما دیگر عرضه و تقاضا بیش از کالاهای دیگر بهترین عامل اصلی تعیین سطح دستمُزد نیست، بلکه یک عامل ثانویه است.
نتیجه مبارزه برای دستمُزد بین سرمایه و کار (سرمایه دار و کارگر) عامل دیگریست. هدف کارگر بهبود استاندارد زندگی خود است و یکی از راههای اصلی که ممکن است این امر تحقق یابد، از طریق افزایش واقعی دستمُزد است. هدف کارفرما رساندن افزایش سود خود به حداکثر است.
🔻کارگر و کارفرما، در ورود به یک رابطه در دوره تولید، اهداف متضادی دارند و از آنجهت که کارگر مُزد خود را از کارفرما میگیرد و کارفرما سودش را از
نیروی کار کارگر میگیرد، یک درگیری همیشگی بین آنها وجود دارد.
نتیجه این مبارزه در هر زمان خاص برخی تأثیرات را بر سطح دستمُزد میگذارد. مکانهای کارگری میلیتانت و به خوبی سازماندهی شده، از آنهایی که سازماندهی نشده اند بهتر مبارزه میکنند. جهت اثبات این ادعا مثالهای فراوانی وجود دارند.
🔻جامعه
#سرمایه_داری مدرن نیاز به ارتش میلیونی مردم آماده به کار دارد که مواد اولیه، تولید کالاها برای فروش و خدمات را ارائه دهند. اگر صرفاً کارفرماها با کیسههای سرمایه پولی و ماشین آلات وجود داشته باشند اما هیچ کارگری نباشد، هیچکاری انجام نمیگیرد. (ارزش دارد اشاره شود که سرمایه داری نمیتواند بدون کارگران کار کند، اما کارگران میتوانند بدون سرمایه داران کار کنند).
🔻کارگران نه با عصای جادویی و نه حتی با ماهرترین کامپیوتر ساخته نشده اند. آنها متولد میشوند؛ باید بزرگ شوند، آموزش ببینند و تحصیل کنند، در سلامت خوب نگهداشته شوند، خانه داشته باشند و غیره و غیره.
در روند فرد در حال رشد منبع ملزمات مصرف میشود، که زندگی فرد را ابقاء کند و سپس، در سن خاصی، جهت کار قابل استفاده میشود. نیازهای کارگران در طول زندگی جهت ابقاء خودشان ادامه می یابد که همنوع خود را تکثیر نمایند. بنابراین، کارگر باید برای یک خانواده و تولید مثل فرزندانش لوازم زندگی را مهیا سازد.
🔻در حالیکه نیازهای اساسی انسان از یک فرد به فرد دیگر بسیار متفاوت نیست (ما میتوانیم تنها تا اندازه معینی بخوریم، تنها بر روی یک تختخواب بخوابیم، تنها زیر یک سقف زندگی کنیم و غیره و غیره)، ممکن است تصور شود که دستمُزدها باید برابر و یا نزدیک به برابر باشند. اما ما میدانیم که چنین نیست.
برخی از تغییرات دستمُزد در جامعه ما برمبنای مهارت یا آموزش آکادمیک اضافه شده اند و این در بسیاری از مبارزات جهت حفظ «نسبیت» در دستمُزدها منعکس میشود.
🔻تمام دستمُزدهای کارگران اساساً توسط نیازهایشان تعیین میشود، اما «دستمزد» کارفرما که سود ساخته شده می باشد، به هیچ وجه رابطه ای با نیازهای فردی کارفرما ندارد. یک فرد سهامدار ممکن است درآمدی صدهزار دلاری داشته باشد و ممکن است ابداً بدون انجام هیچکاری آنرا بدست آورده باشد.
«
#ارزش نیروی کار توسط نیازهای لازم جهت تولید، پرورش، حفظ، و تداوم
نیروی کار ست».
🔻به عبارت دیگر: دستمُزدها بیان پولی ارزش
نیروی کاری هستند که توسط میانگین اجتماعی زمان مورد نیاز جهت تولید مواد غذایی، پوشاک، سرپناه و غیره برای تولید و بازتولید توانایی کارگر جهت کار تعیین شده است.
🔻اگر از یکطرف دستمُزد کارگر تعیین میشود و از طرف دیگر سود کارفرما افزایش می یابد، سئوال بعدی که به فکر میرسد منبع سود است. سود نه از آسمانها نازل شده و نه توسط کارفرما در نتیجه کار خودش «کسب» شده است. به احتمال زیاد موافقید که سود کارفرما از طریق
#استثمار کارگران بدست میآید.
@khamahangy