🔻انگشتهایت کو ؟ از هر 5 بچه در روستاهای
#شهر_ری یک نفر نقص عضو دارد
🔻انگشتهایت کجاست عبدالله جان؟ «انگشتهایم را زیر دستگاه پرس جا گذاشتم.»
▪️در روستای عباسآباد، بچهها انگشت ندارند؛ نه همهشان، خیلیهایشان؛ در روستای عباسآباد، در جنوبشرقیترین جای شهرری، آنجا که سالهاست تعداد مهاجران افغانستانی و پاکستانیاش از ایرانیها بیشتر است و البته بچههای کارگرش هم، بچهها در کارگاهها کار میکنند، در کارگاههای چوب پردهسازی، هالوژنسازی، ابزار آلات و قابلمه درستکنی. آنها از صبح میروند در این کارگاهها دنبال یک لقمه نان میگردند و خیلی وقتها از خستگی همانجا خوابشان میبرد تا صبح فردا؛ خیلی وقتها از خستگی موقع کار خوابشان میبرد و انگشتهایشان را و مچ دستهایشان را زیر دستگاه جا میگذارند و وقتی به خودشان میآیند که خون همه جا را برداشته و لختهای از گوشت و استخوانهای نیمه از دستهایشان آویزان است.
▪️ مسأله دیگر که مکمل نقص عضو یا آسیبهایی است که به بچهها میرسد، سوءاستفادههایی است که کارفرماها از بچههای کارگر میکنند، یعنی اینکه از یک کودک به اندازه یک آدم بزرگ با همان زمان کاری و ... کار میکشند و شاید یکسوم حقوق کارگران بزرگسال را هم به او ندهند؛ یعنی یک بچه میآید کارگاه و از صبح تا شب کار میکند، ولی چون سنش کم است، ١٨٠هزار تومان در ماه به او حقوق میدهند یا نهایت ٢٠٠هزار تومان. بیشتر کارفرماها بچهها را برای کار کردن تحت فشار میگذارند. برای آن بچههایی هم که به مدرسه میروند -اگر کارفرما رضایت دهد که برود و نصف روز را کار کند- همان حقوق ٢٠٠هزار تومان نصف میشود آن هم با این شرط که «اگر وقتی زمان مدرسه تمام شد و روز بعدش نیامدی سرکار، اجازه نمیدهم که سه ماه تابستان را بیایی کارگاه و حقوق کامل را بگیری.» آنها برای پیگیری قانونی این موضوعات هم دستشان بسته است؛ سواد درست و حسابی و اوراق هویتی ندارند، برای همین است که کارفرماها ایمنی آنها را هم رعایت نمیکنند./شهروند
https://t.center/khamahangy