گفتگوهای تربیتی شیرین «مهربانو و مامانش» 👩👧(69)
#در_اتاق_مشاوره اسلایم آوردم بازی کنیم
با یه نگاهی پر از احساسِ چندش
نوک انگشتشو زد بهش و گفت:
نه...بده...
😖وقتی مادر اومد داخلِ اتاق و باهاش صحبت کردم،متوجه شدم که مادر خودش خیلی بدش میاد از این چیزای خیس و چسبناک...
کلی توجیهش کردم...
و جلسه بعد که اومدن،
میگفت:
خانم مشاور
اسلایم خریدم
و خودم بدون اینکه به اون بگم نشستم بازی باهاش...
👏کم کم اونم اومد
و دست زد بهش
و کلی باهاش بازی کرد
و آخرش کار به جایی رسید
که حتی با پاهامون میرفتیم توش
😐***
میدونید چیه...
من چند جلسه ی دیگه هم که روش کار میکردم،
بازم شاید اونجور که باید اعتماد نمیکرد،
ولی وقتی دید مامانش اوکیه با اسلایم،
اونم اوکی شد...
وقتی دید مامانش که مامن امنشه
دست میزنه به اسلایم و باهاش بازی میکنه،
اونم اعتماد کرد...
راستی مرسی که انقدر باهام همکاری میکنید...
مرسی که بخاطر بچه هاتون از
حساسیت های چندین ساله تون حاضرید که بگذرید
من که میدونم چقدر براتون سخته،
مرسی که انقدر فداکارید.......
#وسواس#حساسیتنوبت مشاوره از رواندرمانگر و مشاور
↙️ @Yafater14@kodaknojavan 🌿🌷