🔞داستان زن، هرزه
بودا به دهی سفر کرد .
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد.
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد .
کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :
این زن، هرزه است به خانهی او نروید
بودا به کدخدا گفت :......ادامه ی داستان ➡️https://t.center/+MAlCzkHsIy9hZjI0