🔹هیچکس مقصر نیست!
*منتشرشده در
#خیامنامه شماره ۴۷۱
سلام و درود! این هفته سه عنوان کتاب تازه از مولفین نیشابور به کلبه کتاب کلیدر رسیده که قبل از هرچیز میرویم سراغ آنها. بعد با همدیگر به کتاب تازه محمود دولتآبادی نگاهی میاندازیم. و برای کودکان و نوجوانان هم یک کتاب ایرانی داریم. همراه ما باشید.
📘جزیرهای به نام زن
خانم
#پونه_شاهی دو تا کتاب تازه به ویترین کتابفروشیها فرستاده. دو مجموعه داستان کوتاه، یکی از خودشان و دیگری از یک نویسنده تُرک به نام «تولگا گوموشای». کتاب اولی «جزیرهای به نام زن» نام دارد که شامل 22 داستان کوتاه از خانم
شاهی در 124 صفحه است و انتشارات آرادمان با قیمت 25هزارتومان منتشر کرده. دومین کتاب، «یالچین آبی»، شامل پانزده داستان است که باز هم نشر آرادمان منتشر کرده. 112 صفحه دارد و قیمتش 22500تومان است.
📕دختر شاه توتی
از خانم
#سیما_رحمتی یک رمان کوتاه منتشر شده با عنوان «دختر شاه توتی». این کتاب را نشر داستان در 90 صفحه و با قیمت 35هزارتومان چاپ کرده است. در کارنامه خانم رحمتی این کتابها دیده میشود: «من و گنجشکای خونه»، «پروازIR655»، «شوکران»، «آرزوهای کال» و «آن خاکستری مرموز». با همدیگر چند سطر از «دختر شاه توتی» را میخوانیم:
همه خاکستریاند
«چیزی در وجودم میگوید وقتی دو نفر برای هم تمام میشوند و دیگر با هم خوشحال نیستند، اول رابطه سرد میشود، چون تاریخ انقضا دارد، بعد بهانه تراشیها سراغشان می آید، در این حالت هیچکس مقصر نیست، نمیشود کسی را قضاوت کرد، همه خاکستریاند. به مادر فکر میکنم که چطور توانست ماهان را بزرگ کند، چطور توانست کهنههای کثیف ماهان را عوض کند و بشوید، حمامش کند، آب بینیاش را بگیرد! من! واقعا میتوانم مثل مادر باشم؟! اگر بچههای مثل ماهان را می آوردند و جلویم میگذاشتند، توان بزرگ کردنش را داشتم؟ لحظهای لرز به جانم میافتد.» ص54
📔اسبها، اسبها...
خب میرسیم به خالق کلیدر، و کتاب تازهاش با عنوان «اسبها، اسبها از کنار یکدیگر». یک رمان کوتاه که نشر چشمه در 132 صفحه و با قیمت 30هزارتومان منتشر کرده است. راستش توی کتابفروشی، این داستانهای آخریِ
#محمود_دولتآبادی را با تردید به مشتریان پیشنهاد میدهیم! هرکسی نمیپسندد. بعضیها هم میگویند سختخوان است و با آثار پیشین استاد فرق دارد. «بنی آدم»، «طریق بسمل شدن» و «بیرون در» از جمله کتابهای دولتآبادی هستند که اگر چه باز هم هرکدام چندین بار تجدیدچاپ شدهاند اما آنطور که باید مورد پسند عموم قرار نگرفتند. حالا باید ببینیم کتاب تازه با چه نقد و نظرهایی روبرو خواهد شد. فعلا برویم و سطرهای آغازین «اسبها...» را با هم بخوانیم:
چشمهای فضول
«دستی از قفا سرشانهی کریما را در چنگ گرفت –چنان که آستین و بال چپ آن پالتوِ نیمدار هم بالا کشانیده شد- و برش گردانید رو به خود بیکه رها کند آنچه را در چنگ داشت. حالا دست راست روی شانهی چپ، دو تن رودرروی هم بودند. کریما که میرفته بود تا بیرون برود از آن اتاق دخمه و دیگری مرد جوانی که غافلگیر از پسِ پشت چنگ در شانهی او زده بود با چهرهای مهاجم، که گویی برای ترسانیده شدن ساخته شده بود با آن چشمهای هراسان و وادریده زیر ابروان سیاه که تیک داشت روی چشم چپ. لبهای به هم فشردهی مرد جوان هم مینمود که بسی خشمگین و متعرّض است به همهکس و چیز، خاصه به جوانی که نمیدانست چه میخواسته در آن دخمهجای دور و گم از چشمهای فضول...»
📗زندگی هچل هفت!
نوبت به کودکان و نوجوانان رسید و یک کتاب ایرانی بامزه از نشر هوپا. «زندگی هچل هفت آیدا پیرپور» که جلد اولش با عنوان «دبستان هاجر» منتشر شده. کاری از «سولماز خواجهوند» که «فاطمه محمدعلیپور» هم براش تصویرگری کرده. گویا با استقبالی که از کتابهای تصویری و پرهیجان خارجی شده حالا ایرانیها هم سعی کردند با تصویرسازی و تغییرات گرافیکی در متن کتاب، فضای صفحهها را برای بچهها جذاب کنند. و ظاهرا هم خوب از کار در اومده! این کتاب قراره جلدهای دیگه هم داشته باشه. جلد اولش ماجرای مدرسه رفتن آیدا خانمه که انگار پدر و مادرش خیلی تمایلی به این کار ندارن! بخونیم با هم:
زندگی دو روزه!
داد زدم: «ده روز دیگه مهرماهه! باید برم مدرسه!» مامان با پا زد به پایم و گفت: «من رو نگا! اگه فکر کردی میبرمت مدرسه و هرروز بهت دیکته میگم و میشینم ازت جدول ضرب میپرسم و سهشنبهها عصر میآم مدرسه جلسهی اولیا و مربیان و میشینم حرفهای صدمن یکغاز این معلمها و مدیرها رو گوش میدم، کور خوندی ها!» بابا تهِ بشقاب اسپاگتیاش را لیس زد و گفت: «برو خدا رو شکر کن یک همچین خانودهای داری! خوب بود دو سال پیش میگذاشتمت مدرسه، هی بخون، هی بنویس، هی حفظ کن... برو عشق کن بابا! زندگی دو روزه!»
t.center/klidarNews